«رسانه مسئولیت اجتماعی»- ترانه مقدم:در زنجیره تأمین مواد غذایی افراد و گروهها مختلفی حضور دارند که چون حلقههای یک زنجیره نقش هر یک مهم و تعیین کنندهاست.تامین کنندگان شامل کشاورزان، صیادان، دامداران و تولیدکنندگان مواد اولیه طبیعی و شیمیایی، انبارهای مواد اولیه، کارخانجات، انبارهای مواد فرایند شده و بسته بندی شده، مراکز عرضه کالا، مصرف کننده، ذینفعان دولتی مانند بیمه، مالیات و نهادهای نظارتی، حمل و نقل و تامین کنندگان مالی همگی حلقههای زنجیره تأمین در صنایع غذایی هستند.این در حالی است که تمامی حلقههای این زنجیر باید در جای خودشان و بدون توجه به حلقه های قبل و بعد، نسبت به مسأله سلامت حساس و مسئول باشند.
نقش تشکل ها و نهادهای مردم نهاد
برای پیشبرد توجه به مسئولیت های اجتماعی در حوزه سلامت صنایع غذایی در کشور نیازمند افزایش آگاهی های عمومی و جلب مشارکت تمام بخش های جامعه هستیم. به ویژه در این میان سازمان های مردم نهاد می توانند به عنوان مروجان و نیز چشمان بیدار جامعه مدنی در هدایت صنایع غذایی به سمت اجرای هر چه بهتر مسئولیت های خود در بخش سلامت محصولات نقش مهمی را ایفا کنند.
همچنین در کنار لزوم بالا رفتن آگاهی های عمومی شهروندان و مشارکت بیشتر جامعه مدنی نباید از نقش قوانین و سیاست گذاری های مناسب در تحکیم مسئولیت اجتماعی در بخش سلامت غذایی غافل شد . متاسفانه بسیاری از قوانین و رویه های موجود در فضای اقتصادی کشور، مانعی جدی برای تحقق این اهداف قلمداد شده که نه تنها از ارتقاء شاخص های این حوزه حمایت کافی نمی کند بلکه بعضا موانعی نیز جهت تحقق بایسته های لازم بخش سلامت صنایع غذایی ایجاد می نمایند.
مسئولیت اجتماعی شرکتها و امنیت غذایی شهروندان
رسیدن به امنیت غذایی، همکاری تنگاتنگ کلیه کنشگران این عرصه و به کار بستن همه نوآوریهای موجود در حوزههای کشاورزی، فناوری ارتباطات و اقتصاد را میطلبد.در میان تمامی اجزای فعال برای حل این معضل، شرکتهای بزرگ نقش بسیار پررنگی دارند.
در حالی که این شرکتها به طور پیشفرض در حال تامین امنیت غذایی هستند تا از دسترسی اساسی به غذای کافی اطمینان حاصل کنند، راههای بسیاری وجود دارد تا علاوه بر آن، دسترسی کافی شهروندان به رژیم غذایی کافی و مغذی را در دستور کار خود قرار دهند.
برای این منظور، نگاه متفاوت به مقوله سوء تغذیه، زمینه را برای تدوین استراتژیهای مناسبی که بتوانند نیازهای افراد با سطح درآمد متنوع را برآورده کنند، فراهم میکند.
به عنوان مثال، برندهای بزرگ با تکیه بر مصرفکنندگان با سطح بالای درآمدی خود و تولید برندهای لوکس مشابه آنچه در جهان رایج است، نگرانیهای مربوط به تامین هزینههای مرتبط با برنامههای مسئولیت اجتماعی را مرتفع مینمایند.
این در حالی است که شرکتهای بزرگ، گاهی اوقات این مسئولیت مدنی را فارغ از معادلههای سود و زیان انجام میدهند و در بحرانهای اجتماعی به عنوان یک کنشگر اجتماعی وارد عمل میشوند.
شاخصهای سبد غذایی، ملاکی مهم برای کشورهای توسعه یافته
شاخصهای سبد غذایی یکی از مهمترین ملاکها برای اندازهگیری توسعهیافتگی کشورهاست.به همین خاطر، کشورهای پیشرو در این زمینه، اندازهگیری شاخصهای سبد غذایی و حفظ آن در سطحی ایدهآل را همواره مد نظر دارند.
شاخص امنیت غذایی در این کشورها در دو سطح مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ سطح اول برای اطمینان از سالم بودن سبد غذایی و سطح دوم نیز برای مقرونبهصرفه بودن آن.این در حالی است که دستیابی به این شاخص و حفظ آن به این سادگیها هم نیست.
بهتازگی اما نگرانیها در مورد سومین جنبه سوء تغذیه، یعنی اضافه وزن و کاهش ایمنی بدن افزایش پیدا کرده است.
این نوع سوء تغذیه ارتباطی به تامین کالری مورد نیاز بدن ندارد، بلکه مربوط به کمبود عناصر ریز مغذی است که بویژه برای کودکانی که بیشتر درگیر آن هستند، عواقب مادامالعمر دارد.
این امر با اختلال در رشد جسمی و شناختی آغاز شده و با افزایش خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیر و بروز چاقی ادامه می یابد که در نهایت به ایجاد ضعف در سیستم ایمنی بدن ختم میشود.
با جدیتر شدن این معضل بویژه در دوران همهگیری کرونا، برخی کشورهای توسعهیافته در پی پیادهسازی و اجرای سیاستهای جدید و نوآورانهای در سیستمهای کشاورزی و صنایع غذایی خود هستند تا تمرکز بیشتری را معطوف به کیفیت غذایی و افزایش سطح ایمنی بدن شهروندان خود کنند.
چالش های پیش روی صنایع غذایی در ایران
فعالان صنعت غذا تامین مواد اولیه را بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای حوزه تولید معرفی میکنند و معتقدند مواد اولیه چه آن بخشی که در داخل تولید میشود و چه بخشی که وارد میشود با چالشهای زیادی روبهرو است که بخشی از این چالشها در نتیجه سالها بیبرنامگی و تصمیمگیریهای خلقالساعه ایجاد شده و برخی دیگر در نتیجه تحریمهای تحمیل شده به اقتصاد ایران.
به عقیده آنها بهرغم همه مشکلات موجود، اما صنعت غذا از منظر استانداردهای کیفی و کمی امروزه یک صنعت رقابتپذیر و صاحبنام است که در برخی محصولات دارای برندهای معتبری در جهان نیز هست با این حال در حد و اندازه واقعی خود ظاهر نشده است و در صورت حمایت از آن میتواند انقلابی عظیم را ایجاد کند.
با این حال این مهم نیازمند دو مساله جدی است؛ اول آنکه دولتها نگاه تولیدمحور داشته باشند و دوم اینکه بخشخصوصی وارد حوزه سیاستگذاری شود و به عبارتی از نظرات سازنده آنها استفاده شده و به بازی گرفته شوند.
در کشور ما نهادهها به موقع و به میزان نیاز تامین نمیشوند، قیمت مواد اولیه افزایش یافته است، اما سایر بخشهای زنجیره به صورت متناسب با رشد قیمت روبهرو نشده است و این مساله باعث شده توازن در زنجیره به هم بخورد. به عنوان مثال رشد قیمت علوفه به شیر منتقل نشده و این مساله باعث کاهش تولید شیر توسط دامداران شده و در نتیجه صنایع لبنی با کمبود مواد اولیه روبهرو شدهاند که بار این تصمیمات در نهایت به دوش مصرفکننده نهایی افتاده است.
مثالی دیگر از عدم برنامهریزی مناسب در سالهای گذشته، از منظر کمی، سطح زیر کشت و برداشت در هر واحد سطح با آمارهای جهانی نسبتی ندارد و این به دلیل آن است که کشاورزی مکانیزه نداریم. زمینهای کشاورزی در قطعات کوچک فعالیت میکنند و در نتیجه تولید مکانیزه به صورت جدی و اقتصادی به پیش نمیرود و حوزه کشاورزی به موضوعاتی مانند یارانه متکی است؛ بنابراین یکپارچهسازی در حوزه کشاورزی از ضرورت بالایی برخوردار است.