رسانه مسئولیت اجتماعی : کشته شدن کیان پیرفلک کودک۹ ساله ایذه ای با موجی از غم واندوه مردم کشور مواجه شده و اقشار مختلف مردم نسبت به این حادثه تلخ واکنش نشان دادند. هر چند درباره نحوه کشته شدن این کودک ایذه ای روایت های مختلفی وجود دارد.
ایذه، قطب گردشگری خوزستان، در روزهایی که گرما بالاخره رفته و «بهار» از راه رسیده بود، چهارشنبه، بیستوپنجم آبان ۱۴۰۱، روز و شب خوشی نداشت؛ شب آخر هفت نفر از ایل بختیاری، شب آخر زندگی کیان پیرفلک که نماد حادثهای شد که دل میلیون ها ایرانی را به درد آورد.
کیان پیرفلک، ۹ساله و محصل کلاس سوم دبستان که به گفته مادرش «دوست داشت مهندس روباتیک شود و بسیار باهوش بود»، آرتین رحمانی، دانیال پایبندی و سپهر مقصودی چهار نفر از هفت شهید این حادثه و زیر ۱۸ سال بودند؛ حادثهای که ۱۰نفر هم مجروح دارد و میثم پیرفلک، پدر کیان یکی از آنهاست. کشتهشدن کیان که کمسنترین شهید این حادثه است، درچند روز گذشته واکنشهای زیادی را برانگیخته، آن هم پس از انتشار فیلمی از او که در آن کیان، قایقی دستساز را امتحان میکند که به گفته خودش میخواسته آن را به جشنواره جابربنحیان بفرستد؛ ویدیویی که با یک جمله آغاز میشود: «به نام خدای رنگین کمان…» و همین جمله، حالا موجی از متنها، ویدئوها، طرحهای گرافیکی و ساخت قطعات موسیقی را به راه انداخته است؛ نمونهاش قطعهای که علیرضا عصار، شعر «به نام خداوند رنگین کمان»، اثر محمود پوروهاب را که در بخش ستایش کتاب فارسی سوم دبستان منتشر میشود، خوانده است.
ایذه روزهای پرالتهاب را گذرانده و با حضور گسترده مردم، مراسم تشییع و خاکسپاری شهدا در آن برگزار شد. صادق خلیلیان، استاندار خوزستان گفت که ۱۱ نفر از افرادی که در این حادثه مشارکت داشتهاند حین فرار دستگیر و در حال بازجوییاند، درحالیکه محسن رضایی، معاون رئیسجمهوری گفت، سه نفر از عوامل حادثه تروریستی ایذه در حالی که میخواستند از مرز ماکو خارج شوند، دستگیر شدند. عبدالرضا سیفی، معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان هم در پاسخ به خبرها درباره اینکه ماموران امنیتی به سمت خانواده پیرفلک و دیگر شهدای این حادثه شلیک کردهاند، گفت که نیروهای نظامی و انتظامی در وقوع حادثه ایذه هیچگونه نقشی نداشتهاند و این افراد با سلاح جنگی به شهادت رسیدهاند، درحالیکه نیروی انتظامی از سلاح استفاده نمیکند.
روایت مادر کیان پیرفلک اما در مراسم خاکسپاری پسر ۹سالهاش، متفاوت بود: «نگویند تروریست بودهاند … کیان گفت زود برویم، ساعت ۶، تیراندازی شروع میشود. گفتم از کمربندی برویم، گفت نه بگذار اول از این طرف برویم. دم در هلال احمر، ماموران گارد ویژه ایستاده بودند، یک طرف هم لباسشخصیها ایستاده بودند، از جلویشان رد شدیم. نزدیک ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر جلوتر هم مردم بودند. یکی از ماموران به ما گفت برگردید. کیان میدانید چه گفت؟ (ای دردت بهجانم) گفت بابا این دفعه را به پلیسها اعتماد کن، برگرد، خوبی ما را میخواهند. میثم درجا دور زد و رفتیم سمت پلیسها. شیشههای ماشین بالا بود، بعد ماشین را به رگبار بستند. من گفتم بچهها بروید زیر صندلی. بچه کوچکم را بردم زیر داشبورد که خودم تیر بخورم. کیان تپل بود نتوانسته بود برود زیر صندلی. تیر زدند، شوهرم جیغ زد. فکر کردم از ترس است، نگو تیر خورده بود. در را باز کردم گفتم آقا نزنید، زن و بچه است. پسر کوچکم را خودشان بردند داخل هلال احمر. همان سه نفر … (مامورین) بچهام را بردند بیمارستان».
مادر پس از بازگشت از خاکسپاری در خانهاش با اقوام و همسایهها مشغول عزاداری است، پدر در بیمارستان است. یکی از اقوام مادری به میگوید که آنها شرایط توضیح درباره ماجرا را ندارند. هر چه هست به صورت ویدئو در فضای مجازی منتشر شده. این عضو خانواده پیرفلک که نمیخواهد اسمش گفته شود، در مراسم خاکسپاری کیان شرکت کرده و میگوید: «دو سه هزار نفری در این مراسم حضور داشتند. پیکر او را ابتدا همراه با سایر افرادی که در حادثه جانشان را از دست داده بودند، از اهواز تشییع کردند و سپس خانوادهها پیکرهای عزیزانشان را تحویل گرفتند و در منطقه خودشان دفن کردند. پیکر کیان هم در قبرستان روستای پرچستان گوروئی به خاک سپردند. گوروئی طایفه پیرفلک است و تمام اقوام در این قبرستان دفن میشوند».
روز پنجشنبه تصاویر و ویدئوهایی از پیکر نیمهبرهنه کیان منتشر شد که نشان میداد خانواده او را به خانه برده، روی تختی قرار دادهاند و دورش را با قالبهای یخ پوشاندهاند؛ تصویری که بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. این عضو خانواده پیرفلک تاکید میکند که این وضعیت فقط برای یکی دو ساعت ادامه داشت. پس از آن پیکر کیان به بیمارستان شهدای ایذه منتقل شد و از آنجا برای کالبدشکافی به اهواز فرستاده شد. او ادامه میدهد: «در پزشکی قانونی اهواز، اینکه شلیک از کدام تفنگ جنگی صورت گرفته و دلیل اصلی مرگ چه بوده، بررسی و سپس پیکر برای تشییع تحویل داده شد.»
به گفته این عضو خانواده کیان پیرفلک، تیر به سمت چپ سینه کیان، شلیک شده و ظاهرا همان گلوله منجر به مرگ او شد. او درباره وضعیت پدر کیان هم که گفته میشود سه گلوله به کمرش شلیک شده میگوید، در بیمارستان گلستان اهواز در بخش آیسییو بستری و تحت درمان است. مادر هم در خانه است، براساس رسوم بختیاری، وقتی کسی عزادار میشود، تمام بستگان دور او جمع میشوند و تا چند روز تنهایش نمیگذارند. حالا هم مادر کیان در این وضعیت است. این عضو خانواده پیرفلک میگوید ظاهرا رئیسجمهوری دستور پیگیری پرونده را داده و موضوع در جریان است. حتی محسن رضایی، همراه با تعدادی از مسئولان در مراسم خاکسپاری حضور داشت.
با اینکه به استناد به خبرها و اظهارات این عضو خانواده پیرفلک، پدر کیان در بیمارستان گلستان بستری شده است، اما خبرهای رسیده از این بیمارستان نشان میدهد که پدر به اسم میثم پیرفلک روز پنجشنبه از بیمارستان ترخیص قطعی شده است. یک منبع آگاه در این بیمارستان میگوید که بیمارستان در ابتدا اصل ماجرا را انکار کرد و نپذیرفت که چنین کسی در بیمارستان بستری است، اما با دسترسی به سیستم اسامی بیماران بستریشده مشخص شد که میثم پیرفلک (پدر کیان) در بخش اورژانس جراحی بستری شده و همان روز یعنی ۲۶ آبان (روز پنجشنبه) در پروندهاش ترخیص قطعی زده شده است. اصلا هم مشخص نیست که آیا او به بیمارستان دیگری منتقل یا مرخص شده است.
هدایتالله خادمی، نماینده ایذه و باغملک دوره دهم مجلس شورای اسلامی است. او درباره روایتهای متفاوتی که درباره اتفاق ایذه وجود دارد میگوید:«دو روایت نقل میشود، یکی اخباری است که در تلویزیون مطرح میشود و دیگری چیزی که میان مردم و خانواده عنوان میشود. نکته مهم درباره اتفاقات ایذه این است که مردم این شهر، برخلاف دورههای قبلی در سالهای ۹۶ و ۹۸، جزو آخرین گروههای معترض بودند. یعنی در دو ماه گذشته، به صورت بسیار معدودی اعتراض داشتهاند. درحالیکه مردم این شهر از نظر معیشتی شرایط نامناسبی دارند. اهالی این منطقه معضل بیکاری دارند و از نظر اقتصادی در فقر به سر میبرند. درحالیکه در دورههای قبلی، مردم آن، در اعتراضات نقش مهمی داشتند.» او در ادامه شرایط جغرافیایی و سخت بودن ورود گروههای تروریستی به منطقه را مورد توجه قرار میدهد.
به گفته او، ایذه شهری است که راههای فرار زیادی ندارد، منطقهاش کوهستانی است و تا مرکز استان ۲۲۰ کیلومتر راه است. بنابراین این انتظار وجود داشت که پیشبینی چنین شرایطی میشد. یعنی چطور عدهای به این صورت وارد شهری میشوند، به سمت مردم شلیک میکنند و میروند. این انتقاد از مدیریت وجود دارد.» او در ادامه، نکته دیگری را مورد توجه قرار میدهد. به گفته او، اشتباهی که صورت گرفت این بود که دولت فکر کرد وزارت کشور و زیرمجموعهاش مثل استانداریها و… نمیتوانند نقش مهمی در مدیریت داشته باشند. بنابراین تیم دیگری وارد عمل شد؛ گروهی که نه میتوانند استانها را کنترل کنند و نه حرفی برای گفتن دارند و در کنار همه اینها حتی نمیتوانند با جامعه صحبت کنند. در همین وضعیت است که افراد تروریست به راحتی وارد میشوند. او میگوید:«وزارت کشور در اتفاقات اخیر کوچکترین نقشی در کنترل و ایجاد آرامش نداشته است. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.