رسانه مسئولیت اجتماعی: در جهان امروز، نوآوریهای مسئولانه و صرفهجویانه پاسخی ضروری به پیچیدگیهای فزاینده و نیازهای متنوع جوامعاند.
این نوآوریها تنها محصول خلاقیت فناورانه نیستند، بلکه برآمده از نگرشی تازه به نقش سازمانها در جهاناند.
در رویکردهای نوین مدیریتی، سازمان دیگر صرفاً نهادی اقتصادی برای تولید و کسب سود نیست؛ بلکه موجودیتی چندلایه است که در برابر طیفی گسترده از ذینفعان، مسئولیتهایی عمیق و چندبُعدی دارد.
این مسئولیتها را میتوان در چهار سطح اصلی دستهبندی کرد: اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی، و معنوی/اخلاقی. درک توأمان و متوازن این سطوح، بنیان مدیریت متعهد و مسیر تحقق توسعه پایدار را شکل میدهد.
در سطح اقتصادی، سازمان متعهد است که منابع را به شکلی کارآمد تخصیص دهد، سود معقول تولید کند و در مسیر ارزشآفرینی پایدار حرکت کند.
این مسئولیت تنها به سودآوری خلاصه نمیشود، بلکه بر شفافیت، عدالت در سرمایهگذاری، و پرهیز از سواستفاده مبتنی است.
سرمایهگذاران امروز نهفقط به بازدهی، بلکه به نحوهی کسب آن نیز توجه دارند. در بعد اجتماعی، سازمان موظف است به کارکنان، مشتریان و جامعه پاسخگو باشد.
این پاسخگویی شامل ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، ارتقای کرامت انسانی، افزایش ایمنی و کیفیت زندگی، و توزیع منافع به شکل مشارکتی است.
آموزههایی که بر انصاف، برابری، احترام متقابل و حمایت از اقشار آسیبپذیر تأکید دارند، زیربنای این رویکردند.
سازمانهایی که از عدالت اجتماعی غفلت میکنند، دیر یا زود مشروعیت اجتماعی خود را از دست خواهند داد.
در سطح محیط زیستی، سازمانها بهعنوان بهرهبرداران موقت از منابع طبیعی، موظفاند به اصول اعتدال، بازگشتپذیری و آیندهنگری پایبند باشند.
توسعه بدون توجه به پایداری، به تخریب زیستبوم و بحرانهای انباشته منجر میشود.
دیدگاههایی که طبیعت را امانتی از سوی نسلهای آینده یا حقیقتی مقدس تلقی میکنند، به سازمانها یادآور میشوند که توسعه باید در چارچوب مسئولیتپذیری و احترام به طبیعت تعریف شود.
در این راستا، سادهزیستی، خودمحدودسازی و پرهیز از اسراف، به اصولی مدیریتی و اخلاقی تبدیل میشوند.
سطح چهارم، مسئولیت معنوی/اخلاقی است؛ سطحی زیربنایی که جهت و معنا به سایر سطوح میبخشد. این مسئولیت بر فطرت انسان، وجدان اخلاقی، باور به عدالت و همدلی با رنج دیگران استوار است.
در این نگاه، سازمان تنها ابزار تولید نیست، بلکه نهادی برای تحقق کرامت انسانی و عدالت اجتماعی است. مفاهیمی مانند صداقت، انصاف، درستکاری و تعهد به حقیقت، نه بهعنوان زینت اخلاقی، بلکه بهمثابه اصول حاکم بر راهبری سازمانی مطرح میشوند.
در چنین بستری، نوآوریهای مسئولانه و صرفهجویانه نقشی کلیدی ایفا میکنند.
این نوآوریها با تکیه بر طراحی ساده، تولید بومی، استفاده از منابع محدود و سازگاری با زمینههای فرهنگی و اقتصادی، امکان ارائه خدمات و محصولات را حتی در جوامع محروم فراهم میسازند.
آنها مدلی قابل پیادهسازی از تلفیق عقلانیت اقتصادی، مسئولیت اجتماعی، حفاظت محیطزیست و تعهد انسانی ارائه میدهند. مدلهای کسبوکار مبتنی بر «کف هرم درآمدی» نمونهای از این رویکردند.
این مدلها با تمرکز بر مشارکت اقشار کمدرآمد، بستری برای تحقق عدالت توزیعی، کاهش نابرابری و پایداری منطقهای فراهم میکنند.
نمونههایی چون مشارکت زنان و گروههای محروم در زنجیره ارزش، یا تولید محلی محصولات غذایی برای کودکان نیازمند، نشان میدهند که چگونه میتوان اهداف اقتصادی را با عدالت اجتماعی همافزا کرد.
در نهایت، تربیت مدیران آینده باید به گونهای باشد که آنان بتوانند میان منطق بازار و اخلاق انسانی، توازنی معنادار برقرار کنند. کارگزارانی که الهامبخش تصمیمهایی مسئولانه باشند؛ تصمیمهایی که از منافع آنی فراتر روند، به حقیقتی ژرفتر متصل شوند و مسئولیت در برابر انسان، طبیعت و جهان پیرامون را جوهرهی واقعی مدیریت بدانند.
حمید هاشمی، استادیار گروه پژوهشی مدیریت و تعالی عملکرد، پژوهشکده مطالعات توسعه، جهاددانشگاهی