رسانه مسئولیت اجتماعی:سکونتگاههای غیررسمی در ایران با جمعیتی بالغ بر ۷ میلیون نفر و تراکم جمعیتی ۴ برابر استاندارد، یکی از چالشهای اساسی توسعه شهری محسوب میشوند. این مناطق که ۴۳ درصد از خدمات اولیه را دریافت نمیکنند و نرخ بیکاری در آنها دوبرابر میانگین شهری است، نیازمند بازتعریف اساسی در رویکردهای مداخله هستند. تجربه جهانی ثابت کرده است که «مسئولیت اجتماعی هوشمند» – و نه کمکهای مقطعی – میتواند راهگشای این معضل پیچیده باشد.
در برزیل، شرکت یونیلیور با درک این واقعیت که ساخت سرویسهای بهداشتی به تنهایی کافی نیست، بر آموزش بهداشت به زنان محلات فقیرنشین تمرکز کرد. نتیجه این اقدام که مبتنی بر توانمندسازی جامعه محلی بود، کاهش ۴۵ درصدی بیماریهای عفونی کودکان و ایجاد شبکهای از ۱۲۰۰ زن آموزشدیده محلی شد. این موفقیت نشان میدهد که وقتی مسئولیت اجتماعی از سطح اقدامات نمایشی فراتر میرود و به استراتژی تبدیل میشود، میتواند تغییرات ماندگاری ایجاد کند.
تجربه هند نیز درسهای ارزشمندی دارد. اتحادیه SEWA با اعطای وامهای خرد به ۴۰۰ هزار زن و آموزش مهارتهای کسب وکار، نه تنها ۶۰ درصد از خانوارها را از خط فقر خارج کرد، بلکه نسلی از رهبران محلی را پرورش داد که امروز نقش فعالی در توسعه محلهای خود ایفا میکنند. این تجربه ثابت میکند که توانمندسازی اقتصادی زنان میتواند موتور محرکه توسعه در محلات فقیرنشین باشد.
در ایران نیز میتوان با الهام از این تجارب، الگوی سهبعدی توانمندسازی را اجرا کرد. در سطح اول، آموزش مهارتهای شغلی مانند آنچه شرکت آیبیام در هند انجام داد و جوانان را به متخصصان IT تبدیل کرد، میتواند راهگشا باشد. در سطح دوم، تشکیل شوراهای محلی با ترکیب برابر ساکنان و مسئولان – مشابه الگوی موفق احمدآباد هند – زمینهساز مشارکت واقعی مردم در سرنوشت محلههایشان خواهد شد. در سطح سوم، بهبود زیرساختها با مشارکت بخش خصوصی، مانند تجربه بانک استاندارد در آفریقای جنوبی که مراکز رشد کسبوکار ایجاد کرد، میتواند کیفیت زندگی را ارتقا دهد.
بخش خصوصی ایرانی میتواند با تغییر نگاه خود از مسئولیت اجتماعی به مثابه هزینه، به دیدگاه راهبردی، نقش مهمی در این تحول ایفا کند. شرکتهای ایرانی میتوانند به جای کمکهای نقدی مقطعی، زنجیره ارزش محلی ایجاد کنند، از تخصص خود برای حل مشکلات استفاده نمایند و اثربخشی اقدامات را با شاخصهای کمّی اندازهگیری کنند.
اما هشدار مهم این است که پروژههای کوتاه مدت، نه تنها مشکلات را حل نمیکنند، بلکه وابستگی ایجاد میکنند. کلید موفقیت در اجرای پروژههای نهادی است که مبتنی بر مشارکت مستقیم ساکنان طراحی شده، حداقل ۵ سال تداوم داشته و ترکیبی از ابعاد اقتصادی، آموزشی و محیطی را پوشش دهند.
شهرداریها میتوانند با اختصاص درصدی از عوارض ساختوساز به «صندوق توانمندسازی محلات»، شرکتها با جایگزین کردن آموزش مهارتهای فنی به جای حمایت از همایشهای تجملی، و دانشگاهها با ایجاد «مراکز مطالعات محلی» در این مسیر گام بردارند.
در نهایت باید پذیرفت که حاشیهنشینی فقط مشکل مسکن نیست، بلکه چالش نظام حکمرانی شهری است. مسئولیت اجتماعی زمانی معنا پیدا میکند که از لاک خیریههای نمایشی خارج شود و به استراتژی تبدیل گردد که هم برای جامعه و هم برای کسبوکارها ارزشآفرینی کند. محلات فقیرنشین نه به ترحم، بلکه به فرصت نیاز دارند و این فرصت با اجرای مسئولیت اجتماعی هوشمند و همهجانبه محقق خواهد شد.
مریم زارعیان. عضو هیات علمی و رییس بخش مطالعات اجتماعی و توسعه پایدار مرکز تحقیقات راه مسکن و شهرسازی
ویدا راضی. کارشناس بخش مطالعات اجتماعی، مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی