«رسانه مسئولیت اجتماعی»-مریم شقاقی:نزدیک به یک دهه است که ریزگردها بیامان بر سر ساکنان بخشهای وسیعی از جنوب و غرب ایران باریدن گرفته است. کارشناسان با بررسی تصاویر ماهوارهای میگویند منشا اصلی ریزگردها بیابانهای عراق، سوریه، اردن، عربستان سعودی و شمال آفریقا است.
انفجار جمعیت در سراسر خاورمیانه، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، تغییر اقلیم و کاهش نزولات جوی، وقوع جنگهای پی در پی در منطقه، سد سازیهای گسترده و بهره کشی بیش از حد از منابع آب و خاک و در یک کلام رشد فزاینده بیابان زایی در منطقه دست به دست هم داده تا امروز از هر گوشه کشور شاهد هجوم گرد و غبارهایی باشیم که گاه بخشی از کشور را فلج کرده و به حالت تعطیل فرو میبرد.
به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از علل اصلی خشک شدن تالابها در منطقه غرب آسیا بویژه در عراق، ایران و سوریه و به تبع آن بلند شدن گرد و غبار در منطقه، ناشی از اجرای پروژه عظیم آناتولی در ترکیه است؛ پروژهای عظیم که بر اساس آن بیش از ۲۲ سد و ۱۹ طرح برقآبی در حوضه آبریز دجله و فرات ایجاد خواهد شد.
گفتنی است، در سال ۱۹۹۲ و با احداث سد آتاتورک بر روی رود فرات، شرایطی ایجاد شد که در کشور عراق، درگیریهای قومی و قبیلهای بر سر آب شکل بگیرد، فرایند بیابانزایی افزایش یابد و ۶۷۰ هزار هکتار مزارع کشاورزی قابلیت کشت خود را از دست بدهند. نتیجه این رخداد انسانی شکلگیری ریزگردهایی بود که به وسیله بادهای… به سمت ایران منتقل و سال به سال به حجم آنها نیز افزوده شد.
استفاده ابزاری ترکیه از آب برای کسب قدرت
ترکیه با احداث سدها، تولیدات کشاورزی در منطقه را تا پنج برابر افزایش داده است. جمعیت این مناطق به دلیل مهاجرت داخلی در ترکیه با سیاست تغییر بافت انسانی، افزایش یافته است.
همه این موارد عموما طی دو دهه اتفاق افتاده اند. امروزه ترکیه بدون هیچ مانعی به برنامه خود برای سد سازی بر رود فرات و دجله ادامه میدهد، این در حالی است که پیشبینیهای تغییر اقلیم در منطقه، کاهش میزان بارندگیها که بر میزان آب فرات و دجله تاثیر منفی می گذارد را نیز شاهدیم.
از طرفی، افزایش دما به افزایش تبخیر و تقریباً ناپدید شدن پوشش برف در قسمت های کوهستانی منجر شده است، لذا به دلیل آب شدن زودهنگام برف ها، میزان آب این رودها کاهش چشمگیری داشته اند.
با بحران کم آبی در عراق، ریزگردها وارد استانهای جنوبی ایران خواهند شد و در نهایت با کاهش آب در دو رود دجله و فرات، ضربه بزرگی به تالاب هورالعظیم وارد خواهد آمد. امروزه با افتتاح سد «ایلیسو» باید منتظر مرگ تالاب هورالعظیم و بروز یک فاجعه زیست محیطی برای ایران باشیم، که بر امرار معاش مردم منطقه تاثیرات خود را خواهد گذاشت.
ترکیه با احداث این سدها، زمام امور آب عراق را در دست خواهد گرفت. طبق اعلام یونسکو ۶۹۶ هکتار از اراضی عراق از دست خواهد رفت که نتیجه آن مهاجرت معکوس از روستاها به شهرها خواهد بود و بافت جمعیت کشاورز عراق را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه طی سخنانی در مراسم افتتاحیه سد ایلیسو نشان داد به دنبال استفاده ابزاری از آب برای کسب قدرت در منطقه در مقابل همسایگان است. او تاکید کرد که احداث سد ایلیسو، بهترین پاسخ به دشمنان داخلی و خارجی ترکیه است.
به هر روی آنچه ترکیه در راستای منافع ملی خود به انجام میرساند که شاید یکی از اهداف سیاسی در پشت طرح گاپ که سیاستمداران این کشور برای آن برنامهریزی کردهاند فروش آب و برق به کشورهای منطقه باشد، از بین رفتن یا کاهش قابل ملاحظه سطح آب تالاب هورالعظیم، مرگ دریاچه آرال و نابودی نسبی دریاچه ارومیه، افزایش فراوانی و شدت توفانهای گرد و غبار، شور شدن خاک، چه در اثر خشکی بیشتر و چه در اثر بادآورد اراضی خشک شده سوریه و عراق، بیکار شدن دامپروران و ماهیگیران، کاهش مرزنشینان، پسروی وضعیت بهداشت منطقه و افزایش فقر و گرسنگی را برای دیگر کشورها به ارمغان میآورد.
قوانین بین المللی آب در این زمینه چه می گوید؟
از منظر تاریخی اولویت در بهرهبرداری از منابع آبی مشترک، متعلق به کشوری است که در این موضوع سابقه بیشتری دارد. درنتیجه، کشورهای پاییندست که در گذشته به تأسیس سازههای آبی برای بهرهبرداری از منابع آب مشترک اقدام کردهاند با تأکید بر این سازهها اولویت بهرهبرداری را مربوط به خود خواهند دانست و درواقع این نظریه به نفع کشورهای پاییندست است.
در خصوص این نظریه باید گفت که ایران و عراق بهعنوان دو مهد تمدن در منطقه هم از قدمت بیشتری در زمینه سازههای آبی برخوردار هستند و هم منابع اصلی آب رودخانههای دجله و فرات که هماکنون بخشی از ترکیه هستند همیشه یا تحت کنترل ایران بودهاند یا عراق.
به عبارتی ترکیه در طول تاریخ خود همیشه ذیل حکومت مرکزی ایران یا عراق بوده و فقط بعد از پیدایش امپراتوری عثمانی در قرن سیزدهم به دست رهبر قبایل ترک آغوز به نام عثمان توانست متصرفاتی برای خود دستوپا کند وگرنه همانگونه که گفته شد یا باجگذار ایران و عراق بودهاند یا دارای حکومتهای ضعیف و غیر متحد محلی.
شایانذکر است که ضمیمهها، پیوستها، پروتکلها، بندها و پاراگرافهای سازنده دیگری هم به کمک «قانون بینالمللی آب» آمده که کشور بالادست رودخانه نه بتواند با خودرأیی و بدون توجه به قوانین بینالمللی به برداشت بیشازحد منابع آبی دست بزند و نه با تفسیر شخصی خود، قانون را به نفع خود دور بزند تا به اهداف اقتصادی داخلی برسد یا حتی با به خطر انداختن اقتصاد و امنیت کشورهای پاییندست، آنها را تحتفشار سیاسی قرار داده و از آنها امتیاز بگیرد.
باید گفت که ترکیه در این زمینه یعنی عمل به «قانون بینالمللی آب» و رعایت حقابه کشورهای پاییندست نهتنها بیتفاوت عمل کرده بلکه بهعمد، دست به کاهش بسیار زیاد ورودی آب به عراق و سوریه و درنهایت به ایران زده است.
در ۲۰ سالی که رجب طیب اردوغان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر سیاستگذاری در آنکارا سیطره داشته، منطقه شاهد اتفاقاتی از جمله همین سدسازیهای بیرویه و بلعیدن حقابه همسایگان بوده که تبعاتش را مردم منطقه و حتی فرا منطقه در حال حاضر بهصورت نسبی و در آینده نزدیک بهشدت حس خواهند کرد.