«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری: با پیشرفت صنعت و تکنولوژی بالطبع تغییرات محیط و اجتماع، تاثیرات شرکتها در جامعه مورد توجه قرار گرفته است. از آنجائیکه گردانندگان شرکتها مدیران هستند و نظرات آنها تاثیر گذار است لذا توجه به اخلاق مدیران و مسئول بودن آنها در قبال جامعه تحت عنوان مسئولیت اجتماعی مدیران مورد بحث سالهای اخیر بوده است.
امروزه اخلاق و مسئولیتهای اجتماعی مدیران بیش از گذشته مورد توجه صاحب نظران رشته مدیریت قرار گرفته است. مدیر یک سازمان زمانی میتواند به مسئولیت اجتماعی خود عمل نماید که سازمان وی اهداف اقتصادی و مسئولیت های قانونی سازمانی خود موفق باشد و اگر غیر از این باشد مسلماً مدیر نمی تواند به مسئولیت اجتماعی خود عمل نماید. حال با ورود مسئولیت اجتماعی یک چارچوب اخلاقی به آن اضافه می شود که بر اساس آن مدیران به فعالیتهایی اقدام می کنند که وضع جامعه را بهتر کرده و از انجام کارهایی که باعث بدتر شدن جنبه های علمی، مدیریت اخلاقیات، محیط کار و… می شود خودداری می کنند.
مدیران باید راهی را برای القا نمودن بینش اخلاقی در سازمان و در روابط سازمان با سایر سازمان های خصوصی و دولتی پیدا نمایید. همراه با سایر موارد مراحل بایستی انجام شود تا در طی آنها یک سری کدهای اخلاقی یا عبارات ارزشمند طراحی و بکار گرفته شوند . آموزشهای اخلاقی انجام گیرد یک نظام دادرسی اخلاقی تهیه شود یا عناصر اخلاقی برای ارزیابی کارآیی سالانه به معیارهای ارزیابی اضافه گردد.
قواعد اخلاقی منعکس کننده ارزشهای حاکم بر شرکت هستند که در زمینه ارزش های ذینفعان و جامعه ای که آن شرکت در آن فعالیت می کند، تعیین میگردند. اخلاق چیزی بیش از «خوب بودن» به خاطر خود آن است. هر شرکت خود از افرادی تشکیل شده است که خدمت رسانی به سایر افراد دیگر را بر عهده دارد و اخلاق جزء کلیدی در ایجاد روابط انسانی است . با بنا نهادن ارزشها و قواعد واضح کاری ، هر تصمیمی که در داخل شرکت گرفته شود میتواند در راستای اهداف استراتژیک آن باشد. در واقع منفعت بخشی یک شغل فقط در کسب پول در کوتاه مدت نیست بلکه در ایجاد روابط مناسب با جامعه و اطمینان یافتن از سود بخشی بلند مدت است.
در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است. نخست اینکه مسئولیت اجتماعی شرکت ها در قبال محیط زیست منوط به مدیریت کردن تصمیم گیری هایی است که میزان تاثیرات منفی و هزینه های فرآیندهای تولید را به حداقل برساند.
دوم اینکه وظیفه مدیریت کیفیت اخلاق این است که بر پذیرش عمومی تکنولوژی و محصولات به عنوان یک ارزش اصلی تمرکز نماید . شرکت های اقتصادی برای اینکه موفق باشند باید تکنولوژی آنان مورد پذیرش قرار گیرد. محصولات آنان به فروش برسد و در اجتماع از وجه مثبتی برخوردار باشند حال اگر بطور ناگهانی یکی از محصولات شرکت یا یکی از فعالیت های آن مقبولیت خود را از دست بدهد. شرکت مطمئناً با مشکل جدی روبرو خواهد شد.
البته جدیدترین چالش موجود یافتن راه هایی برای تفسیر دیدگاه های سنتی گروه در مورد توسعه پایدار و این نکته است. که آنها بفهمند که حرکت به سمت توسعه پایدار یک مزیت کاری است و در حقیقت سود است نه هزینه.
سوم اینکه رهبران سازمان برای آنکه بتوانند کارکنان خود را برای دستیابی به هدف مشترکی متقاعد سازند. افزون بر مجموعه ای از امورباید بدون استثنا به اخلاقیات پذیرفته شده ای پایبند باشند و متعهد بودن خود را به اخلاقیات ، از طریق رفتار ملموس نشان دهند.
به صورت کلی رهبران اخلاق مدار، اجتماع گرا هستند.هر جامعه ای به مثابه یک سازمان دارای سیستم خاصی است. از این رو برای جوامع اهداف خاصی با توجه به بافت و چشم اندازی که دارند بیان و معمولاً از آنها به عنوان مشترک یاد می شود . دستیابی به اهداف مشترک ، مستلزم آن است که رهبر و پیروان وی مسیری را که گروه ترسیم میکند. تبعیت کرده برسر آن توافق داشته باشند رهبران ملزم هستند مقاصد خود و پیروانشان را مورد توجه قرار داده و تسهیلاتی را برای
کامیابی در تحقق اهداف به وجود آورند. این به آن معناست که رهبران نمی توانند و نباید اراده خود را به دیگران تحمیل کنند یک راهبری تحول گرا باید بکوشد گروه را به سوی خیر مشترک هدایت کند که هم برای خود و هم برای یکایک پیروان سودمند باشد.
اخلاق مدیران ضامن بقای شرکت است و در صورتی شرکت می تواند اخلاقی عمل نماید که مدیر آن مجموعه نسبت به آن پایبند باشد نه اینکه دیگران را توصیه و حتی مقرراتی را وضع کند. ولی خود غیر اخلاقی عمل نماید.
دیگر آنکه هر عمل قانونی نمی تواند اخلاقی و مطابق با مسئولیت اجتماعی مدیران باشد و باید عمل قانونی بر بستری از اخلاق و مسئولیت اجتماعی تدوین شده باشد تا پایه ای محکم و استوار باشد و بتواند در جامعه فعالیت نماید.
بدون تردید با استفاده از راهکارهای لازم در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکت ها روش تأثیر بر کارمندان، مصرف کنندگان و در سطح بالاتر حتی جامعه و محیطی را که در آن مشغول فعالیت هستند را تغییر داده اند. شرکتها با افزایش روابط کاری و احترام به حقوق اساسی کارمندان مانند ایجاد موقعیت های یکسان برای آنها ، عدم تبعیض و مدرنیزه کردن کارها سعی می کنند تا کیفیت زندگی نیروی کار خانواده و موقعیت آنها را بهبود بخشند. اکنون شرکتها به مزایای کار کردن بر مبنای کیفیت کالا و خدمات با در نظر گرفتن سلامتی مصرف کنندگان پی برده اند و می دانند که دیگر میزان سوددهی با زبان دهی آنان مقیاس ارزش آنها نیست.
مدیریت مسئولیت اجتماعی شرکت مانند اداره کردن دیگر بخشهای شرکت است. شما می توانید آن را به خوبی انجام دهید و هم می توانید آن را به بدی انجام دهید. اگر فرآیند مدیریت مسئولیت اجتماعی مشکل دارد اشکال از نحوه انجام آن کار توسط شماست . مدیریت صحیح مسئولیتهای اجتماعی می تواند از اهداف اقتصادی سرمایه گذاران که در مواقع بحرانی نظرشان در رابطه با شرکت تغییر می کند را مدیریت کرده و به آن جهت بدهد.
آنچه مهم است این است که همچون سایر فرآیندهای مبتنی بر فعالیت های جمعی و اجتماعی بشری ، هیچ چیز نمی تواند برای همه مناسب باشد. در کشورهای مختلف ، ارزش ها و اولویت های متفاوتی وجود خواهند داشت که چگونگی عمل به مسئولیت پذیری را شکل خواهند داد.