«رسانه مسئولیت اجتماعی»- مریم شقاقی:مسئولیت اجتماعی در زمان بحران وجنگ تبلور بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است.این در حالی است که مردم ایران با عقلانیت تاریخی که داشتند در جنگ۱۲ روزه با همدلی و حفظ انسجام ملی پای وطن ایستادند و اجازه ندادند کینه توزی های دشمن به نتیجه برسد.
تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بسیاری معتقد بودند مردم به دلیل انتقاداتی که به حکومت یا دولت دارند، دیگر آن انسجام گذشته را نداشته و در صورت وقوع یک جنگ خارجی، از نیروهای مسلح پشتیبانی نمی کنند اما غیرت ملی ایرانیان در جنگ ۱۲ ساله جوشید و آنها به طرق مختلف از ایران حمایت کردند. حمایت ایرانیان نقش بی نظیری در سربلندی کشور و نیروهای مسلح داشت. عدم احتکار کالا، رعایت نکات ایمنی و امنیتی، همکاری با نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی، رعایت اصول پدافند غیرعامل، عدم برهم زدن آرامش روانی تنها بخشی از اقدامات مهم مردم در جنگ ۱۲روزه بود.
در واقع پیمایشهای سرمایه اجتماعی کشور در دهههای اخیر، نشانگر کاهش مؤلفههای سرمایه اجتماعی بهویژه اعتماد اجتماعی و شکاف بین دولت-ملت بوده است؛ اما در تجاوز رژیم صهیونی به کشور عزیزمان دیدیم که حول وطن عزیزمان ایران انسجام و همبستگی اجتماعی بیبدیلی شکل گرفت.
از سوی دیگر رویکرد دولت چهاردهم به جنگ رویکرد معقولی بود. در حالی که برخی بر طبل جنگ کوبیده و سعی داشتند فضایی احساسی را بر کشور حاکم کرده یا اوضاع را عادی جلوه دهند، دولت آگاهانه تاکید داشت که فضا «جنگی» است و تصمیماتش را بر مبنای ضرورت «حفظ جان مردم» در شرایط اضطراری گرفت. تعطیلی کسب و کارها، بازکردن درب مترو برای پناه دادن به مردم، لغو پروازها و … نشان از رویکرد مناسب دولت نسبت به جنگ داشت. هر چند باید اشاره کرد که برخی شهروندان به نبود ساختار مناسب شهری در وضعیت جنگی و عدم به صدا درآمدن آژیر و … انتقاد داشتند.
معمولا جیره غذایی و سوخت در روزهای نخست جنگ ها کم می شود. با این حال، مدیریت دولت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نفت، وزارت اقتصاد و دیگر نهادهای دولتی در این ۱۲ روز مناسب بود و سبب گردید که کشور با کمبود سوخت و مواد غذایی مواجه نشود.
البته مردم در این ۱۲ روزی که کشور درگیر درگیری های نظامی بود، هم صبوری کردند و هم با رفتار خود در عمل نشان دادند، مشکلات معیشتی و سیاسی هیچ تاثیری روی میهن پرستی و عِرق و تعصبی که به ایران دارد، نمی تواند بگذارد.
حضور تمام جریانات سیاسی و مدنی با وجود تفاوتهای رویکردی آنها در بحران اخیر، واقعیتی بود که ضروری است نظام حکمرانی فراموش نکند و با اقداماتی که نشانگر وفاق ملی است، نهتنها انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت کند، بلکه برای بحرانهای آینده آمادهتر شود.
تقویت جامعه مدنی و سازوکارهای مشارکتپذیری، ضرورتی است که تمام سازمانهای دولتی باید بر آن تأکید کنند. تجارب بحران اخیر نشان داد احزاب، سازمانهای مردمنهاد، انجمنهای علمی و صنفی و… بازوان قدرتمند و ارزشمندی در کنار دولت هستند که پیشبینی سازوکارهای همکاری با آنها پیش از بحران، میتواند دولت و جامعه مدنی را برای پاسخگویی توانمندتر کند.
رویکردهای همتنظیمگری اجتماعی، کنار هم بودن و افزایش تعاملات خانوادگی، دوستانه و اجتماعی، معنابخشی به زندگی و انجام کار خیر، توجه به همسایگان، تقویت رفتارهای حمایتگرانه و نوعدوستی در روتین زندگی افراد، موضوعاتی بود که جای خالی آن در محتواهای تولیدی رسانههای رسمی و غیررسمی به چشم میآمد. ضروری است به این حوزهها بیش از پیش توجه و اقدامات نوآورانه مرتبط تقویت شود.
ایجاد نظام یکپارچه اطلاعرسانی بحران در کشور با تأکید بر سامانه ملی هشدار، توجه به رویکردهای سلامت روان در تولید و انتشار اخبار و… ضرورتی است که باید در تدوین و بازبینی ساختارها، فرایندها و دستورالعملها مورد توجه قرار گیرد.
قدرت مردم، پدیدهای است که امروز تمام استراتژیستها و جامعهشناسان نسبت به آن متفقالقول هستند. شاید دو هفته پیش این جمله چندان محلی از اعراب نداشت، اما در طول ۱۲ روزی که ایران مورد تهاجم رژیم صهیونیستی قرار گرفت، مردم ایران قدرت خود را با همبستگی ملی و اتحادشان به رخ تمام دنیا کشیدند. اتحاد مردم با عامل گذر ظفرمندانه از این ۱۲ روز بود. روشن است اگر چنین اتحادی وجود نداشت، نمیتوانستیم از جنگی که اسرائیل با همدستی ایالات متحده و همکاری برخی از کشورهای اروپایی علیه این سرزمین شروع کرده بود، به راحتی عبور کنیم.
در جنگ ۱۲ روزه و از همان روز نخست بازیگران سینما و تئاتر، هنرمندان و موسیقیدانان، ورزشکاران و بسیاری دیگر از چهرهها، حمله اسرائیل را محکوم کردند. برخی از افراد از داخل زندان با ارسال پیامهایی، از نظام و میهن دفاع کردند. برخی از آنهایی که دههها جلای وطن کرده بودند، از آن ور دنیا پیام فرستادند که ما میهنمان را دوست داریم و هر نوع تجاوزی به آن را محکوم میکنیم. این از زیباییهای جنگ بود که نه تنها ما، بلکه دنیا هیچگاه فراموش نخواهد کرد. حتی میتوان در تأیید نظریههای جامعهشناسی، از این رفتارها استفاده کرد؛ آنگاه که جامعهشناسی همچون لوئیس کورز، وجود یک دشمن را عامل اتحاد درونگروهی معرفی میکرد، چنین روزی را ندیده بود. ملت ایران نشان دادند در برابر هر عامل متجاوز بیرونی، حتی اگر با یکدیگر اختلافاتی نیز داشته باشند، تمام آن اختلافات را کنار میگذارند و یک دل و یک صدا میشوند.