«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری:در سال های اخیر که مسئولیت اجتماعی شرکتی در ایران از نظر گفتمانی فربه تر شده این مفهوم از مرکز کشور به مناطق مختلف رسوخ کرده است. با این وجود نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که جامعه محلی هنوز استراتژی دقیقی برای تحقق مسئولیت اجتماعی شرکتی ندارد.
در واقع توجه به مسئولیت اجتماعی شرکتی بین تهران و برخی مراکز استان تفاوت های معناداری با جوامع محلی دارد و هم از نظر دانش و هم از نظر اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتی چالش هایی وجود دارد. البته از این نکته نباید عبور کرد که در برخی مناطق کشور متخصصان و کارشناسان خبره و کاربلدی در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکتی حضور دارند اما شرایط به شکلی نیست که بتوان عنوان کرد اغلب مناطق کشور دارای چنین وضعیتی هستند و بلکه شرایط عکس این است.
اغلب مدیران بالادستی در سال های اخیر به دنبال این بوده اند که اجرای و تدوین استراتژی مسئولیت اجتماعی شرکتی را به مدیران استانی بسپارند تا در آنجا درباره بودجه بندی و اجرای آن تصمیم گیری شود. با این وجود به جز محدودی از استان های کشور این وضعیت در بقیه مناطق وجود ندارد.
نداشتن استراتژی و برنامه ریزی و داشتن اولویت های دیگر باعث شده که مسئولیت اجتماعی به صورت متوازن در همه کشور مورد توجه قرار نگیرد.
نکته دیگر اینکه در مطالعات توسعه و اقدامات توسعه ای در دنیا به دانش بومی اهمیت فراوانی داده می شود. اعتقاد بر این است که داده ها، اطلاعات، ظرفیت ها، ارتباطات، منابع و مهارت های ساکنین جامعه محلی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد که می توانند در صورت دخیل نمودن در فرایند توسعه، پایداری را به همراه داشته باشد.
تجربیات مختلف نشان داده اند زمانی که دانش بومی مورد توجه قرار نگرفته است راهکارهای ارائه شده توسط گروه های بیرونی کارآیی و اثربخشی کافی را نداشته اند. دانش بومی می تواند در کنار منابع، تخصص و ارتباطات سازمان های دولتی، خصوصی و غیردولتی قرار گیرد و راهکارهای بهتری را ارائه دهد.
پروژههای جامعه محلی با هدف توسعه یافتن و برطرف کردن مشکلات آن جامعه طراحی میشوند و اصل به کارگیری مشارکت افراد را نیاز دارند. در واقع تلاش ترویجگران، بهبود درآمدها، فرصتهای شغلی و افزایش کیفیت حیات در جامعه محلی، در پاسخ به ناکارآمدی سیاستهای بازار است. بنابراین هدف از جلب مشارکت جامعه محلی در یک پروژه ترویجی، ایجاد تحول مثبت است.
از سوی دیگر مدیریت محلی، بهعنوان نزدیکترین لایه دولت به مردم نقش مهمی در توسعه محلی بر عهده دارد و ازآنجاکه بیشترین تأثیر برنامههای توسعه متوجه جامعه محلی است، لازم است تا شرایط برای همکاری و مشارکت جامعه محلی در طول دوره پروژه یعنی برنامهریزی، طراحی، ساخت و بهرهبرداری فراهم شود.
این امر علاوه بر اینکه به تصمیمگیرندگان کمک میکند تا با کاهش هزینهها و صرفهجویی در منابع، راهحلهای مناسب را در راستای برآورده ساختن منافع عمومی جامعه پیدا کنند، همچنین کمک میکند تا پیامدهای ناسازگار برنامههای توسعه برای ساکنان محلی به حداقل کاهش یافته و سبب حمایت از نوآوریها شود که میتواند راه مدیریت برنامهها را هموار کند.
بر این مبنا، قابلیتهای فردی و درونی نهادهای مدیریتی و تأثیرات آن بر بهبود عملکرد آنها، در حفظ و ایجاد سرمایه اجتماعی از طریق افزایش آگاهی اجتماعی، انسجام اجتماعی، روابط متقابل، اعتمادسازی و جلب مشارکت ذینفعان محلی در طرحها و برنامههای توسعه ضروری قلمداد میشود.
مسئولیت اجتماعی شرکتی مسیری است که سازمانها و بنگاههای اقتصادی رویکرد خود را نسبت به جامعه پیرامون و محیط زیست و سایر ذینفعان مشخص میکنند و ارتباط آن را با ارزشها، استراتژیها و ساختار تصمیمگیری و شیوههای عملیاتی خود به شکلی شفاف و قابل حسابرسی یکپارچه میکنند و در نتیجه فرایندها و رویههای خود را بهبود میبخشند و به این ترتیب به صورت سیستمی خلق ارزش میکنند. به گونهای که ثروت آفریده شده منجر به بهبود جامعه میشود. به بیان سادهتر، مسئولیت اجتماعی شرکتی یا سازمانی یک مدل برای مدیریت کسبوکار است که کمک میکند آن کسب و کار بتواند انتظارات اخلاقی، قانونی، مالی و عمومی جامعه را برآورده سازد.
با وجود اینکه مفهوم مسئولیت اجتماعی در سالهای اخیر در ایران رواج فراوانی داشته است، اما هنوز با پیادهسازی دقیق این مفهوم فاصله قابل توجهی حس میشود. شرکتها در این مسیر سعی کردهاند برای ایفای تعهدات خود در مسائل زیست محیطی و اجتماعی گامهای موثری بردارند اما در عمل مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی، به امور خیریهای تقلیل پیدا کرده است و در چارچوب فعالیتهایی مانند وامهای قرضالحسنه، توجه به ذینفعان دارای نفوذ، نذورات و وقف و … نمود یافته است.
به نظر میرسد نبود راهنما و نقشهراه در این مسیر، علت قابل توجهی است که باعث شده کسبوکارها و بنگاههای بزرگ اقتصادی از این موضوع غافل بمانند. اینجا است که نظامنامههای بومی شده متناسب با نوع فعالیت و تخصص هر دستگاه جهت روشن کردن مسیر مسئولیت اجتماعی اهمیت پیدا میکند و فرایندی را برای بنگاههای اقتصادی تعریف میکند تا بتوان فعالان عرصه اقتصادی را با چرایی پذیرش این مفهوم همراه و همدل کرد. این مسیر کمک میکند مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی وارد دایره اصلی و گسترده خود شود و به عنوان یکی از اجزای توسعه و پیشرفت کشور نقشآفرینی کند.