رسانه مسئولیت اجتماعی: سیدرضا جمشیدی: دکتر محمد رضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی و فعال اقتصادی است که سابقه ممتازی در زمینه فعالیت های اقتصادی دارد.«رسانه مسئولیت اجتماعی» به بهانه برگزاری همایش ملی تجارب مسئولیت اجتماعی با ایشان گفت وگو کرده که در ادامه می خوانید.
*از نظر شما مهم ترین رسالت و اهداف مسئولیت اجتماعی چیست؟
مسئولیت اجتماعی را میتوان معیار و چهارچوبی دانست که بر مبنای آن سازمانها، نهادها و افراد در رابطه با مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و درکل تمامی جنبه های زیست انسانی واکنش نشان میدهند یا آغازگر فعالیت هایی هستند که درنهایت عام المنفعه و به سود جامعه است.
هسته اصلی “مسئولیت اجتماعی” ایجاد تعادل بین اقتصاد و اِکُوسیستم است.
هر فردی که در جامعه کار و فعالیتی دارد، از یک سو منافع و حقوقی دارد که باید آنها برای وی تضمین شوند و از سوی دیگر، در مقابل آن منافع نیز، جامعه هم مسئولیتی اخلاقی برعهده او میگذارد. از همین رو باید در مورد مسائل زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعیِ پیرامون خود حساس باشد و در حد توان خود برای حل بحرانهای مختلف و ایجاد تعادل در اِکُوسیستم جامعه فعال باشد.
این فعالیت ممکن است در حوزه محیط زیست و حفظ آن باشد یا تلاش برای بهرهمندی افراد در معرض خطر و کم برخوردار جامعه از امکانات مادی و رفاهی.
مسئولیت و مسئولیت پذیری اجتماعی ارتباط مستقیمی با میزان توسعه یافتگی یک جامعه دارد.
هرچه جامعه از لحاظ اقتصادی و فرهنگی پیشرفته و با ثبات باشد، افراد آن جامعه نیز نسبت به جامعه و معضلات آن حساس تر خواهند بود.
از آنجائیکه “مسئولیت اجتماعی” یک اَمر اخلاقی تلقی میشود، فعالیت افراد در حل معضلات و انجام کارهای داوطلبانه به تنهایی باعث مسئولیت پذیری اجتماعی نمیشود، این موضوع باید درونی باشد و هر فردی در سبک زندگی خود نیز به دور از تظاهر و مطرح کردن خود، آن را پیادهسازی و انجام دهد.
*ارتباط بین سازمانها و شرکتها با مسئولیت اجتماعی چگونه باید باشد؟
مسئولیت اجتماعی زمانی که وارد حیطۀ شرکتها و سازمانها میشود، ابعاد جدی تری بخود میگیرد و انتظارات برای مسئولیت پذیری اجتماعی از سوی شرکتها را افزایش میدهد.
چرا که یک سازمان، نهاد یا شرکت، بیشتر در کانون توجهات قرار دارد، منابع و زیرساخت های بیشتری در اختیار آنهاست و درنهایت میتوانند مشوق و زمینه ساز بسیاری از فعالیتها در زمینه “مسئولیت اجتماعی” باشند.مسئولیت اجتماعی شرکتها در زیر مجموعه « اخلاق کسب و کار» قرار میگیرد و مجموعهای از تعهدات و وظایفی است که شرکت در قبال جامعهای که در آن فعال است، بر عهده دارد.
مسئولیت اجتماعی شرکتها و سازمانها از اوایل قرن بیستم و با مطرح شدن مفهومی به نام “توسعه پایدار” شکل گرفت که مسائل مربوط به اقتصاد، محیط زیست و جامعه را در دل خود داشت.
این مسئولیت در تمام سطوح سازمان و شرکاء و افرادی که در بیرون با سازمان همکاری میکنند، تعریف میشود. به عبارت دیگر،
این موضوع نباید تنها برای رفع مسئولیت و ارائه چهرهای خوب از شرکت و بقول معروف در جهت تظاهر و “منم منم کردن”، انجام شود.
*آیا مسئولیت اجتماعی در ایران در جایگاه قابل قبولی قرار دارد؟
با اینکه تقریباً از ابتدای قرن ۱۴شمسی (یعنی سالهای آغازین ۱۳۰۰) آرام آرام صنعت در ایران پا گرفت، اما موضوع “مسئولیت اجتماعی” دهه ها بعد، چیزی قریب به ۹۰ سال بعد مطرح شد. تنها در چند سال گذشته بود که شرکتهای خصوصی و دولتی موضوع “مسئولیت اجتماعی” را جدی گرفتند و نسبت به اَبعاد مختلف آن حساس تر شدند. این موضوع در شرکتهای خصوصی و بویژه در استارتاپ ها برجسته تر از سایر نهادها به چشم میآید.
فعالیتهای بشر دوستانه و زیست محیطی، هستۀ اصلی مسئولیتهای اجتماعی این شرکتها را تشکیل میدهد. با توجه به نوپا بودن “مسئولیت اجتماعی” از یک سو و زیاد بودن تعداد بحرانها در کشور، شرکتهای ایرانی باید با دقت بیشتری نسبت به این موضوع اقدام کنند.
در اولین قدم، سازمانها باید با ابزارها و الگوهای مناسب، برنامهریزی دقیقی را برای رسیدن به اهداف خود انجام دهند.
مزایا و معایب انجام “مسئولیت اجتماعی” برای شرکتها چه می باشد؟
مسئولیت اجتماعی را نباید بعنوان عملی هزینه ساز برای شرکتها و سازمانها در نظر گرفت. پرداختن به “مسئولیت اجتماعی” فواید و مزایای بسیاری برای کسب و کارها به همراه دارد.
ارائه چهرهای مثبت و مسئول در قبال جامعه و محیط زیست (خوشنامی شرکت)
ایجاد انگیزه برای کارکنان برای فعالیت بهتر و افزایش بهره وری
استخدام کارکنان حرفهای تر و بهتر
بالا بردن حاشیه سود
کمک به زیادشدن مزیت رقابتی شرکت
جذب فرصتهای جدید سرمایه گذاری
افزایش اعتماد و وفاداری مشتریان
آگاهیبخشی در رابطه با محیط زیست و لزوم حفاظت از آن.
از جمله معایب و چالش های اجرای مسئولیت اجتماعی برای سازمانها نیز می توان به نکاتی مانندایجاد هزینه های مالی مازاد برای شرکت و کاهش بخشی از سود،صرف منابع بیشتر شرکت در امور عام المنفعه،برجسته و نمایان شدن شرکت بعنوان یک شرکت متمول و متقابلاً نقشه کشیدن عده ای جهت سرکیسه و اخاذی از شرکت اشاره کرد.
گستردگی ابعاد “مسئولیت اجتماعی” شرکتها در ۴ بُعد زیر طبقه بندی میشود.نخست بعد اقتصادی که بیشتر در رابطه با کارکنان و شرکای اقتصادی سازمان صدق میکند و تأکید آن روی پرداخت سود و دستمزد و پایبند بودن روی تعهدات مالی است.دوم بعد قانونی که روی الزامات و حدود قانونی تأکید دارد که شرکتها باید در فعالیتهای خود نسبت به آنها پایبند باشند.
سوم بعد اجتماعی که این بُعد را میتوان مهمترین قسمت “مسئولیت اجتماعی” شرکتها در نظر گرفت. در این بخش، فعالیتهای زیست محیطی، بشر دوستانه، آموزشی و رفاهی دسته بندی میشوند و مهمترین نمود را در “مسئولیت اجتماعی” شرکتی دارند. و چهارم بعد اخلاقی که شبیه “بعد قانونی” است اما از آن فراتر نیز میرود. بیشتر کردن حقوق کارکنان، در نظر گرفتن پاداش و تشویق، ارائه آموزشهای مناسب، تأمین فرصتهای کاری برای کارجویان و مواردی از این دست در زیر مجموعه بُعد اَخلاقی “مسئولیت اجتماعی” شرکتی قرار میگیرند.
*کسب و کارها برای تحقق مسئولیت اجتماعی چه رویکردی باید در پیش بگیرند؟
در رابطه با کسب و کارها، مسئولیت اجتماعی به این معنی است که شرکتها مسئولیتی فراتر از کسب سود بر عهده دارند و علاوه بر ملاحظات اقتصادی، باید ملاحظات اجتماعی را نیز درنظر بگیرند؛ این یعنی کسب و کارها باید بتوانند تأثیر فعالیتها و اقدامات خود را بر جامعه و محیط زیست ارزیابی کنند و برای به حداقل رساندن اثرات منفی و ارتقاء ابعاد مثبت، گام بردارند.
چند نمونۀ بسیار معروف از اقداماتی که در دستۀ اقدامات مرتبط با مسئولیت اجتماعی قرار میگیرند مواردی مانند کاهش انتشار گاز کربن، ارتقاء سطح کیفی محیط کار برای کارکنان، حمایت از جوامع محلی و ملزم بودن کسب و کارها به قواعد اخلاقی هستند.
شرکتهایی که میخواهند در زمینۀ “مسئولیت اجتماعی” گام مثبت و مؤثری بردارند، باید یک استراتژی “مسئولیت اجتماعی” واضح و عملی ایجاد کنند که چشم اندازها، اهداف و همچنین اقدامات خاصی را که برای دستیابی به اهداف خود انجام خواهند داد، را در بر بگیرد.
این استراتژی باید با نحوۀ فعالیت، مأموریت و ارزشهای کلی کسب و کار همسو باشد و بگونهای باشد که ادامۀ فعالیت کسب و کار بعنوان یک واحد اقتصادی را به خطر نیندازد.
در واقع اگر این استراتژی، ایدهآل گرایانه طراحی و اجرا شود، میتواند منجربه ناکارآمد شدن کسب و کار شود و مهم است که توازن مناسبی بین فعالیتهای اقتصادی و “مسئولیت اجتماعی” شرکت وجود داشته باشد.
شرکتها و کسب و کارها باید با ذینفعانی مانند مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان و جوامع محلی در ارتباط مستقیم و دو سویه
داشته باشند تا بتوانند نگرانیها و نیازهای آنها را درک کرده و همچنین بتوانند آنها را در فرآیندهای تصمیم گیری مشارکت دهند.
اگر این بستر ارتباطی وجود نداشته باشد و شرکت صرفاً با توجه به برداشتهای خود تصمیم به اجرای اقدامات اجتماعی بگیرد، احتمال شکست این اقدامات بسیار زیاد خواهد بود؛ چرا که خِردِ جمعی در اجرای این تصمیمات نقشی نداشته است و بمرور فاصلۀ معناداری میان فعالیتهای اجتماعی شرکت و نیازهای واقعی اجتماع بوجود میآید.
حسابرسی “مسئولیت اجتماعی” به شرکتها این امکان را میدهد که زمینه های بهبود عملکرد خود در رابطه با مسائل اجتماعی را اندازه گیری کنند و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارند، آنها را بهبود ببخشند و در طول زمان اندازه گیری کنند.
در واقع اگر این اندازه گیری و حسابرسی صورت نگیرد، شرکتها اِمکان این را نخواهند داشت که میزان اثربخشی فعالیتهای خود را اندازه گیری کنند و ممکن است منجربه هدر رفت بخش زیادی از منابع مالی، زمانی و انسانی آنها بشود.
هرچه شرکتها و کسب و کارها بیشتر به رویه های “تجاری اخلاق مدار” پایبند باشند، قدمهای بزرگتری را در راستای “مسئولیت اجتماعی” خود خواهند برداشت.
این رویه های “تجاری اخلاق مدار” معمولاً شامل مواردی مانند شیوه های کاری منصفانه، عدم تبعیض و شفافیت در فعالیتهای کسب و کار است که میتواند از نحوۀ رعایت انصاف در برخورد با مشتریان و کارکنان، تا نحوۀ تقسیم سهام و سود میان ذینفعان را شامل شود.
شرکتها و کسب و کارها باید اقداماتی را برای کاهش اثرات منفی خود بر محیط زیست به انجام برسانند؛ اقداماتی مانند کاهش استفاده از آب و انرژی های تجدید ناپذیر، کاهش انتشار گازهای سَمی و مخرب مانند کربن و به حداقل رساندن ضایعات و دور ریزها؛ این اقدامات در سطح یک سازمان یا شرکت بزرگ، میتواند اصلاحات بسیار مناسبی را موجب شود و اگر ساز و کاری برای اندازه گیری تفاوت اقدامات زیست محیطی در هر شرکت وجود داشته باشد و نظارت کافی بر آن نیز صورت بگیرد، مطمئناً امکان بهینه سازی و بهبود عملکرد در این زمینه وجود خواهد داشت.
شرکتها میتوانند از طریق اقداماتی مانند کمکهای خیریه، فعالیتهای داوطلبانه و حمایت از مشاغل محلی، از جوامع محلی و بومی حمایت کنند و از این طریق، مسئولیت خود را در قبال ناحیۀ جغرافیاییای که در آن فعالیت میکنند، ادا کنند.
هرچه شرکتها و سازمانها بتوانند ابتکارات بیشتری را در قبال “مسئولیت اجتماعی” خود بخرج دهند، این اقدام با قدرت بیشتری پیش خواهد رفت. یکی از راهکارها، تهیۀ گزارشهای پیشرفت و ارائۀ آن به ذینفعان است.
ارائۀ این گزارشها به سازمانها کمک میکند که از این به بعد فعالیتهای خود را بیشتر نمایان کنند و افکار عمومی، سازمان و جامعه را با خود همراه کنند تا این فعالیت به بخشی از هویت اجتماعی آنها تبدیل شود.
مسئولیت اقتصادی تمامی کسب وکارها این است که برای سهامداران خود سودآور باشند و ارزش اقتصادی ایجاد کنند؛ سودآوری برای بقاء و رشد کسب و کار ضرورت دارد و ایجاد ارزش برای سهامداران نیز یک مسئولیت همیشگی برای کسب و کارها به حساب میآید. با این حال، کسب و کارها باید میان این مسئولیت و سایر مسئولیتهای خود در قبال جامعه، کارکنان و محیط زیست تعادل ایجاد کنند.
*چگونه می توان میزان پایبندی شرکت ها به مسئولیت اقتصادی را اندازه گیری کرد؟
یک کسب و کار میتواند عملکرد اقتصادی خود را با ردیابی رشد درآمد خود در طول زمان اندازهگیری کند.
حاشیۀ سود یکی دیگر از معیارهای مهم عملکرد اقتصادی است. یک کسب و کار باید حاشیۀ سود خود را در طول زمان پیگیری کند و آن را با معیارهای موجود در صنعت مقایسه کند.
این بخش بیشتر مرتبط با سهامداران است و هر کسب و کار با اندازه گیری میزان بازگشت سرمایۀ سهامداران خود در طول زمان و مقایسۀ آن با صنعت و بازار مربوطه، میتواند میزان موفقیت خود در این زمینه را اندازه گیری کند.
کسب و کارها وظیفه دارند که قوانین و مقررات را رعایت کنند.
در واقع هر کسب و کار باید در چارچوب قانونی کشور یا منطقهای که در آن فعالیت میکند، رفتار کند؛ رعایت قوانین و مقررات نه تنها یک الزام قانونی، بلکه در بسیاری از موارد یک الزام اجتماعی نیز محسوب میشود.
در هر جغرافیایی که یک کسب و کار مشغول به فعالیت است، سلسله قوانین و مقرراتی حاکم است که هر کسب و کار میتواند میزان انطباق فعالیتهای خود با آن قوانین و مقررات را باتوجه به صنعتی که در آن فعالیت دارد اندازه گیری کرده و اطمینان حاصل کند که فعالیتهای خود را در راستای پایبندی به قوانین و مقررات، صورت بندی کرده است.در هر کسب و کار، ردیابی و سنجش میزان شکایتها و جرایمی که به دلیل عدم رعایت موارد قانونی دریافت میشوند، میتواند شاخص خوبی برای سنجش عملکرد آن کسب و کار در مورد پایبندی به مسئولیت قانونی به حساب بیاید.
مسئولیت اخلاقی یعنی کسب و کارها باید آنچه را که درست است انجام دهند، حتی اگر از نظر قانونی، ملزم به آن نشده باشند. رفتار اخلاقی در سطحی بالاتر از انطباق با قانون قرار دارد و شامل اصولی مانند صداقت، شفافیت، انصاف و احترام به انسانهاست. کسب و کارها موظفند اطمینان حاصل کنند که عملیات آنها بصورت اخلاقی و با صداقت کامل انجام میشود.اندازه گیری و بهبود میزان مشارکت هر کسب و کار با جوامعی که در آن به فعالیت مشغول است را میتوان بعنوان یک شاخص برای اندازه گیری مسئولیت بشردوستانه در نظر گرفت و کسب و کار میتواند با سنجش تأثیری که در برنامه های توسعۀ اجتماعی محیط خود داشته است، فعالیتهای خود را باز تنظیم کند.
در نهایت باید به این نکته توجه داشته باشید که اندازه گیری عملکرد مسئولیت اجتماعی یک شرکت، فرآیند بسیار پیچیدهای است و صرفاً با شاخصهای کمی نمیتوان آن را اندازه گیری کرد و در واقع علاوه بر انعطاف، همواره باید شاخصهای کمی و کیفی را بصورت متناسب برای سنجش میزان تعهد بکار برد؛ ضمن اینکه مدل هرم CSR نیز صرفاً یک چارچوب برای کسب و کارهاست و چارچوبها و دستورالعملهای دیگری نیز در این رابطه وجود دارند که هر کسب و کار بسته به نیازها، اهداف و مشخصات منحصربه فرد محیطی خود، میتواند در راستای «مسئولیت اجتماعی» گامهای موثری بردارد.
مع الوصف شرکتهایی که “مسئولیت اجتماعی” را دنبال میکنند دریافته اند که آنها نه تنها برای سهامداران خود ارزش قائل میشوند بلکه بعنوان رهبری محترم در پیشرفتهای اجتماعی تبدیل شده اند. همچنین ممکن است آنها بخواهند به مشارکتهای سطح جهانی مانند “داووس” بپیوندند، اما میدانند که راه حلهای واقعی نیاز به مداخلات بسیار هدفمند تری دارد.در ضمن هیچ کجا به اندازه رسانه برای ترویج و توجه دادن بنگاهها و مردم به موضوع “مسئولیت اجتماعی” ظرفیت ندارد. توجه داشته باشیم که مسئولیتهای اجتماعی سازمانها در قبال مردم باید تبدیل به یک دغدغه در میان مسئولان و مردم شود. در آن صورت جامعه سالم تر و در نتیجه سرمایه اجتماعی بالایی خواهیم داشت.