«رسانه مسئولیت اجتماعی»- مریم شقاقی: زمینشناسان میگویند، فرونشستها هر سال شرایط بدتری پیدا میکنند و خشکسالی و کمآبی هم یکی از مهمترین دلایل آن است، اما انگار مسئولان این مخاطره وحشتناکی که میتواند ایران را ببلعد جدی نگرفتهاند. فرونشست، نشست سطح زمین است که به علتهای متفاوتی در مقیاس بزرگ روی میدهد. علل اصلی این رخداد میتواند تغییرات تراز آبهای زیرزمینی، حرکات تکتونیکی، خروج گدازه، عملیات انسانی همانند معدنکاری یا برداشت نفت باشد.
نشست زمین باعث ایجاد شکافهای عمیق در سطح زمین، کج شدن لولههای چاه، خرابی ساختمانها و لوله زایی چاهها میگردد. لوله زایی به پدیدهای گفته میشود که در آن به دلیل نشست زمین قسمتی از لوله چاه به خارج از سطح زمین رانده میشود.
بیلان منفی آبهای زیرزمینی کشور باعث فرونشست یک میلیون هکتار از عرصههای کشور در مناطق مختلف شدهاست. وقتی بیهیچ ضابطه و معیاری چاه عمیق و نیمهعمیق حفر میشود تا کشاورزی ناپایدار توسعه یابد، آبخوانها خالی میشود، سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود و در نتیجه ۲۳۰دشت حاصلخیز کشور دچار بحران میشود.
این در حالی است که در سال ۱۴۰۰، سازمان اینتل لب فرونشست زمین در پیرامون تهران را همانند «بمب ساعتی» دانست و اعلام شد که تهران با سالی ۳۶ سانتیمتر، رکورددار فرونشست زمین در سراسر جهان است و افت سطح آبهای زیرزمینی تهران از چراییهای این مشکل دانسته شد.
پس از تحقیق درباره ۶۰۹ دشت کشور مشخص شد فرونشست ۴۰۹ دشت در وضعیت بحرانی قرار دارد.دستکم دوسوم دشتهای کشور دچار فرونشست هستند. ۱۳۳ دشت وضعیت خطرناکتر و ۳۰ دشت در شرایط بسیار پرخطر و بهشدت بحرانی هستند. اگر بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی کشور به همین صورت پیش برود و شرایط جوی نیز تغییر نکند، بقیه دشتهای دیگر که ذخیره آب شیرین دارند نیز با این مشکل مواجه خواهند شد.
فرونشست در ایران پنج برابر متوسط جهانی است
فرونشست زمین در ایران بیش از ۵ برابر متوسط جهانی است. ایران رتبه چهارم فرونشست در دنیا را دارد و ۲۹ استان کشور درگیر آن هستند. اینها همه آمارهایی است که خبر از بحرانیشدن وضعیت فرونشست در ایران میدهد.
پدیدهای که هر چند جهانی است و بیش از ۱۵۰ کشور با آن درگیر هستند اما در ایران رشدی فزاینده داشته و اثرات آن در چند سال اخیر به شکل فروریزش به شکل ملموس توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است. این اتفاقات بازتابهای زیادی نیز در فضای مجازی داشته و نگرانیهای زیادی را در جامعه به وجود آورده است.
به گفته علی بیتاللهی مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی تنها در استان تهران ۵۰ هزار حلقه چاه وجود دارد که گفته میشود ۴۰ هزار حلقه آن غیرمجاز است. این استخراج بیرویه منجر به فرونشست زمین شده که تبدیل به فروریزشهایی در مناطق مختلف تهران شده است.
تا جایی که موسسه تحقیقاتی اینتللب که گروه بینالمللی مشاوره اطلاعاتی است، نیز تیرماه سال گذشته با انتشار چند تصویر ماهوارهای، فرونشست زمین در اطراف تهران را بمب ساعتی بیصدا دانست که تهدیدی برای ۱۳ میلیون نفر جمعیت ساکن در این مناطق محسوب میشود.
بر اساس این گزارش سالانه ۲۵ سانیمتر فرونشست زمین در برخی مناطق تهران رخ میدهد. این در حالی است که محسن طباطبایی مزدآبادی، دبیر کل اقتصاد شهری ایران فرونشست زمین در تهران را روزانه ۱ میلیمتر معادل سالانه ۳۶ متر دانسته است. بنابراین طبق این آمار تهران از منظر فرونشست زمین در دنیا رکورددار است.
بیشترین خطر فرونشست نیز در مناطق غربی و جنوب غربی تهران است و به گفته دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی طبق برآوردها در شهر تهران حدود سه میلیون نفر در معرض مخاطرات ناشی از فرونشست و فروریزش زمین هستند.
مسئولان هیچ برنامه ای برای جلوگیری از فرونشست زمین ندارند
محمد درویش، کنشگر محیطزیستی، اما روایت متفاوتتری نسبت به دیگر افراد داشته و میگوید، از فرونشست آخرین مرحله از فرآیند خطرناک بیابانزدایی یاد میشود: «معمولا وقتی پدیده فرونشست در سرزمینی اتفاق میافتد، از آن بهعنوان سرزمین سوخته یاد میشود، چون ۵۰ تا ۷۰ هزار سال طول میکشد تا این سرزمین تابآور شود. به همین دلیل هم حکومتها، دولتها و سازمان ملل نسبت به پدیده فرونشست حساس هستند و با ابزارهایی که در دست دارند میکوشند که سرزمینها به مرحله فرونشست نرسند».
او میگوید، فرونشست حاصل تداوم تراز منفی آبخوانهاست: «وقتی یک سرزمینی سالها و دستکم دو دهه شاهد بیلان منفی دشت بوده و میزان برداشت از سفرههای آب زیرزمینی بیشتر از تامین آب باشد، با پدیده فرونشست روبهرو میشود. وقتی فرونشست رخ میدهد تاسیساتی که در روی زمین ساخته شده، مانند دکلهای فشار قوی برق، پلها، بزرگراهها، واحدهای مسکونی، جادهها، سازههای صنعتی و حتی سازههای حساس و آسیبپذیر همچون نیروگاههای اتمی، در معرض خطر قرار میگیرند و احتمال ترک برداشتن لولههای آب، نفت و گاز زیرزمینی وجود دارد. حتی فرونشستهای کوچک و چند سانتیمتری هم میتواند خسارتهای غیرقابل جبرانی را بهوجود آورد».
این کنشگر محیطزیست تاکید میکند، به همین دلایل سازمان ملل میزان فرونشست بحرانی را در سال چهار میلیمتر اعلام کرده است: «سازمان ملل پیشنهاد داده که اگر در سرزمینی فرونشست از چهار میلیمتر بیشتر شد حتما ستاد بحران تشکیل شده و عالیترین مقام اجرایی کشور ریاست آن را بر عهده بگیرد و تلاش کنند تا به سرعت این مشکل ریشهیابی شود. تا قرن بیستویکم بالاترین میزان و نرخ فرونشست را مکزیک بهویژه نزدیک شهر مکزیکوسیتی، پایتخت آن به خود اختصاص داده بود. میزان فرونشست مکزیک نزدیک به ۳۲ سانتیمتر بود و از این میزان بهعنوان رکورد فرونشست در جهان یاد میشد.»
محمد درویش می گوید:در سال ۲۰۰۵ فرونشست در جنوب غربی تهران به رقم ۳۶ سانتیمتر رسید که ۹۰ برابر شرایط بحرانی اعلام شده توسط سازمان ملل است. در سال ۲۰۱۰ نیز نرخ فرونشست بخشهایی از استان فارس به ۵۴ سانتیمتر در سال اعلام شد که ۱۴۰ برابر شرایط بحرانی سازمان ملل است. استان فارس بالاترین نرخ فرونشست را نهتنها در ایران بلکه در جهان ثبت کرده است.»
او میافزاید، از نظر وسعت دشتهایی که دچار فرونشست شدهاند، استان اصفهان وضعیت بدتری دارد: «طولانی و بزرگترین دشت در اصفهان، دولتآباد است که متاثر از فرونشست است و شرایط بسیار ناگواری دارد. استانهای کرمان، یزد، خراسان بهویژه جنوب خراسان رضوی، سمنان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، همدان، زنجان و… دچار فرونشست هستند. حتی شاهد فرونشست در دامنههای سبلان هم هستیم. طبق گزارش سازمان زمینشناسی کشور تنها استانی که فرونشستی در آن دیده نشده، استان گیلان است، اما در ۳۰ استان کشور شرایط فرونشست بسیار نگرانکننده است. در استانهایی که مراکز جمعیتی گستردهتری دارد مانند تهران، البرز، خراسان، اصفهان و… پدیده فرونشستها نگرانکنندهتر میشود.»
محمد درویش در پاسخ به این سوال که بعد از بحرانیشدن نرخ فرونشستها، جلسات اضطراری به ریاست عالیترین مقام اجرایی کشور برگزار شد؟ میگوید که مطلقا هیچ اقدامی انجام نشده است: «در ایران «برنامه اقدام ملی بیابانزایی» باید به ریاست وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیسجمهوری ایران برگزار شود. این برنامه تمام دستگاههای دولتی را ملزم و موظف کرده که نباید دستورالعملها و آئیننامهها منجر به تشدید بیابانزایی شود. جلسات این برنامه باید سالی چند بار برگزار شود، اما چند سال است که هیچ جلسهای برگزار نشده و رها شده است.»
او در پاسخ به این سوال که میتوانیم بگوییم که مسئولان حساسیتی در مورد فرونشست ندارند و فقط در مورد آن گفتگو میکنند؟ میگوید که ما شاهد گفتوگویی درباره فرونشستها از سوی مسئولان هم نیستیم: «چند درصد گفتگوهای صحن بهارستان مربوط به فرونشستها یا مسائل محیطزیستی است؟ اگر هم بحثی میشود نماینده یقه وزیر نیرو یا سازمان محیطزیست و وزیر جهاد کشاورزی را میگیرد که چرا مجوز حفاری چاه را صادر نمیکنید یا اجازه سدسازی و انتقال آب را نمیدهید؟ در حقیقت اصلا مسئله و دغدغه آنها چنین معضلات و پدیدههایی نیست.»