موضوعات اجتماعی بواسطه نظام روابط متقابل و غیرقابل انکار میان صنعت نفت و جامعه اهمیت خاصی دارد.
به گزارش رسانه مسئولیت اجتماعی، هوشنگ فضلی، کارشناس ارشد امور مسئولیت اجتماعی صنعت نفت در یادداشت خود آورده است:
مقدمه
موضوعات اجتماعی بواسطه نظام روابط متقابل و غیرقابل انکار میان صنعت نفت و جامعه اهمیت خاصی دارد. در بستر تاثیرات صنعت در محیطهای عملیاتی و فراتر از آن در نظام گسترده اجتماعی و ملی، خواه ناخواه روابط متنوع و گاه پیچیدهای برقرار میشود که میتواند کارکردهای صنعت از یک سو و نظام اجتماعی جوامع را از دیگر سو دستخوش تغییر قرار دهد. این تغییر گاه به صورت کارکردهای منفی و زمانی به شکل تقویت کارکردهای مثبت صنعت و جامعه متجلی میشود.
در این رابطه تجربهها و شواهد نشان میدهد که از میان رفتن برخی مشاغل سنتی و روابط شغلی (مانند صیادی، کشت و زرع، دادو ستد محلی)، ورود هنجارها و ارزشهای نیروی کار صنعت به جوامع محلی و تغییر سبک زندگی، بروز برخی آسیبهای اجتماعی (اعتیاد، سرقت، درگیری و…)، آلودگی محیط زیست، افزایش سطح آگاهی اجتماعی، بهبود زیرساختها و رفاه اجتماعی، توسعه مشاغل جدید و مواردی از این دست، نمونههایی از تغییراتی است که صنعت نفت در روابط اجتماعی و شرایط طبیعی جوامع در مناطق عملیاتی ایجاد کرده است. برخی از این تغییرات فراتر از مناطق عملیاتی صنعت نفت، در گذر زمان در جامعه کل نیز بروز میکند.
این تغییرات خواه ناخواه بر کنشها و کارکردهای افراد، قشرها و سازمانهای مختلف تاثیر گذاشته و بطور بازخوردی، منجر به تاثیرگذاری آنها بر صنعت میگردد. در اینجا صنعت نفت با ذینفعانی مواجه است که انتظاراتی داشته و نیازهایی را مطالبه میکنند. واکنش ذینفعان به حضور و تاثیرات صنعت نفت، پاسخگویی اجتماعی را اجتناب ناپذیر میسازد. در تاریخ صنعت نفت شواهد زیادی در این باره وجود دارد. توسعه یافتگی و افول دو نماد اجتماعی معروف صنعت نفت (شهرهای آبادان و مسجد سلیمان ) از آن جمله است.
اما در پاسخگویی اجتماعی صنعت نفت آنچه که جایش تا حدود زیادی خالی بوده و کمرنگی آن مسئله زاست، موضوع «گفتگوی اجتماعی»[۱] و کم و کیف آن است. حاکمیت سازمانی و مدیران ارشد شرکتهای نفتی حسب مقتضیات و شرایط زمان خود از مکانیسمهای مختلف برای ارتباط و گفتگو با ذینفعان استفاده کرده و میکنند. در این باره، اغلب از مکانیسمهای سنتی (مراجعه روزمره مردم، دیدارهای حضوری در روزهای مشخص با کارکنان یا مردم) و ارتباط مکاتبهای و برگزاری جلسه (معمولا با سازمانهای حاکمیتی) بهرهبردهاند و در موارد بسیار اندک از شیوههای مشارکتی و تعاملی (در قالب یک سازوکار مشخص و مستمر) استفاده کردهاند. اما نتایج عملکردی در این باره بسیار ضعیف بوده و حداقل از لحاظ تاثیر نگرشی، نگاه بسیاری از ذینفعان محلی در مناطق عملیاتی نسبت به صنعت نفت بیش از آن که مثبت باشد، منفی است!
اهمیت گفتگوی اجتماعی
تعامل با ذینفعان سازمان همواره نقش اصلی را در نظام روابط سازمان بازی میکند. در بسیاری موارد این تعامل چالش برانگیز است چرا که انتظارات ذینفعان اغلب همسو با کارکردها و رویههای جاری در سازمان نیست. بخصوص زمانیکه ذینفعان از تصمیمات و فعالیتهای سازمان تاثیر (بویژه تاثیر منفی) میپذیرند، چالش در تعامل میتواند رو به فزونی گذاشته و انباشتی گردد.
موثرترین عنصر در تعامل، گفتگوست. گفتگو،یک نوع موضعگیری است. هدف از گفتگو ، رسیدن به سطح جدیدی از تفاهم و در نتیجه ایجاد بنیانی جدید برای تفکر و عمل متقابل است. میان گفتگو، بحث و مناظره تفاوتهایی وجود دارد، جدول زیر بیانگر این تفاوتهاست:
گفتگو میتواند مقطعی یا فرآیندی باشد. «مقطعی»، از آن جهت که ممکن است محدود به کنش یا رفتار خاصی باشد. مانند چانه زنی در خرید، مصاحبه شغلی و نظایر آن و «فرآیندی»، از آن جهت که در گذر زمان تداوم داشته و حتی میتواند با منافع دراز مدت طرفین (مثلا سازمان و ذینفعان) مرتبط باشد.
معمولا در تعامل میان سازمان و ذینفعان گفتگوی فرآیندی ضرورت پیدا میکند، چون در زمان استمرار داشته و معمولا در روابط اجتماعی گسترده و گاه شناخته نشده کاربرد مییابد. گفتگوی فرآیندی اغلب با گروههای ذینفعان و افراد ذینفع متعدد (گاه شامل تعداد زیادی از افراد، واحدهای سازمانی و نهادهای درونی و بیرونی بوده و معمولا با چالشها، خواستهها و بخصوص انتظارات مختلف) سروکار دارد و از این حیث، گفتگوی اجتماعی امری فرآیندی است.
بسط مفهومی
دیدگاهها و واقعیتها حاکی از آن است که تا دهههای اخیر مفهوم گفتگوی اجتماعی عموما به رابطه کارفرما و کارگر معطوف بوده است. به عنوان نمونه، «سازمان بین امللی کار»، گفتگوی اجتماعی را چنین تعریف میکند: «گفتگوی اجتماعی شامل انواع مذاکرات، مشاوره یا بطور ساده تبادل اطلاعات بین نمایندگان قانونی دولت، کارفرمایان و کارگران است. دامنه شمول این گفتگوها مسایلی را دربرمیگیرد که نمایانگر منفعت مشترک آنها در رابطه با سیاستهای اقتصادی و اجتماعی باشد.»
هرچند دولت و نهادهای اجتماعی نیز در این رابطه دخیل میشوند، اما محور گفتگوی اجتماعی مسائل مرتبط با کار و فعالیت بنگاههاست. اگر کارگران و کارکنان بنگاه را «ذینفعانی» بدانیم که در درون سازمان ایفای نقش میکنند، وارد حیطه وسیعتری از موضوع گفتگوی اجتماعی میشویم. چه، مفهوم ذینفع بار معنایی و دامنه شمول وسیعتری دارد. «ادوارد فریمن» و همکارانش در مقدمهی کتاب خود «نظریه ذینفع»(۲۰۱۰)، ذینفع را اینگونه تعریف میکنند: «ذینفع فرد یا گروهی است که به نوعی در موفقیت یا شکست یک کسب و کار، سهیم است.»
این کسب و کار همان چیزی است که به عنوان نقطه تلاقی و ارتباط سازمان با فرد یا گروه مطرح میگردد. بنابراین، بخشی از این رابطه در درون سازمان و بخشی دیگر در بیرون از آن شکل میگیرد و هر که در این رابطه دخیل است، ذینفع محسوب می شود. بر این اساس، گفتگوی اجتماعی نیز لاجرم در گستره این رابطه تسری یافته و افراد، گروهها و مراجع مختلفی را درگیر میکند. در اینجا علاوه بر کارگران، کارکنان، مردم محلی، سازمانهای مردم نهادف نهادها و سازمانهای بالادستی، مشتریان و امثال آنها نیز ممکن است حسب تاثیرات متقابل با یک کسب و کار یا سازمان، ذینفع باشند. بنابراین، گفتگوی اجتماعی با ذینفعان، فراتر از مفهومی است که مراجعی همچون سازمان بین المللی کار، بیان میدارند.
تسهیلگری و گفتگوی اجتماعی
تسهیلگری در عبارتی کوتاه عبارتست ازکمک به گروهها برای انجام بهتر کارها. تسهیل گران نقش اساسی در فرآیندهای گفتگو دارند. در ساده ترین شکل، تسهیلگری باعث می شود که همه افراد درگیر فرصت گفتگو در یک جلسه باشند. چرخش مسئولیت، دادن نوبت به همه اعضای گروه و درگیر کردن آنها در یک چالش خلاقانه و تعاملی میتواند مفید باشد. شرکت کنندگان به سرعت درک میکنند که تسهیل چالش خلاقانه ساده است اما لزوما آسان نیست. اینگونه رویکرد موجب میشود افراد در برابر همدیگر و بخصوص همتایان نقش بر عهده بگیرند و به مرور نسبت به یکدیگر اعتماد و احترام قائل شوند. گاه در چنین فرآیندی میتوان متناوباً، یک مددکار باتجربه را وارد کرد. این امر به ویژه در طول رویدادی که یک بار اتفاق میافتد یا با افرادی که یکدیگر را نمی شناسند یا با اعضای گروهی که در تسهیل خود موفق نبوده اند، ضروری است. این روندها افراد یا ذینفعان را برای گفتگوی اجتماعی سودمندتر، تعامل سازندهتر و انجام برنامهها و فعالیتهای مسئولانه توانمند میکند.
بسوی گفتگوی اجتماعی دموکراتیک
به لحاظ اینکه گفتگوی اجتماعی موثر، خصلت تعامل دو سویه داشته و بر نقشآفرینی بازیگران دخیل در گفتگو (ذینفعان) استوار است، مبنایی برای ساختن جامعهای دموکراتیک (ولو در گسترهای در حد یک جامعه محلی) است. برنامه توسعه ملل متحد اصول اساسی زیر را در خصوص گفتگوی دموکراتیک بیان میدارد
انواع گفتگوی اجتماعی
گفتگوی اجتماعی به شکلهای گوناگون اتفاق میافتد:
-
دو جانبه: ساده ترین نوع گفتگوی اجتماعی است. قدمت آن به دوره پیشا صنعتی (انقلاب صنعتی) و جامعه سنتی برمیگردد. در این دوران دولت نقش جدی و مستمر در گفتگوی اجتماعی بین کارفرما و کارگر نداشت. هنوز هم این شکل گفتگوی اجتماعی در روابط کار و فعالیت دارای کارکرد است اما ضعیف بودن آن ایفای نقش دولتها و ورود آن ها در مذاکرات و گفتگوها را اجتناب ناپذیر ساخته است.
-
سه جانبه: با ورود و دخالت دولتها در جریان گفتگوی اجتماعی میان کارفرما و کارگر، مذاکرات و گفتگوها در چارچوب سازوکارها و ساختارهای مشخص صورت می گیرد. در حال حاضر مراجع حل اختلاف در کشور یا سازمان بینالمللی کار و انجمن بینالمللی تامین اجتماعی ، ساختار گفتگوی اجتماعی سه جانبه را دارا هستند.
-
چهار جانبه: هر چند هنوز هم گفتگوهای اجتماعی سه جانبه هنوز مهمترین و رایجترین شکل مذاکرات اجتماعی است، اما با ظهور و رشد سازمانهای غیر دولتی و مردم نهاد و قدرت یافتن آنها، جریان گفتگوی اجتماعی به سمت چهارجانبه شدن رفت. بویژه در خصوص حقوق مصرفکننده، تولیدکننده و بعدها در مفهوم ذینفعان گفتگوی چهارجانبه اهمیت یافت.
نهاد گفتگوی اجتماعی
گفتگوی اجتماعی موثر به مرور به صورت یک نهاد ارتباطی تثبیت میشود. میتوان این نهاد را طی مراحلی شکل داد. این مراحل بطور عمده عبارتست از:
-
بسترسازی: استفاده از منابع داخلی سازمان جهت اطلاعرسانی، آگاهی بخش با استفاده از کانالها و مکانیسمهای ارتباطی و تلاش برای آمادهسازی ذهنیتها برای پذیرش فرهنگ تعامل و تفکر گفتگو. نیز استفاده ازمنابع خارجی نظیر سازمانهای غیردولتی و مردم نهاد (NGOs) جهت تسریع این فرآیند پذیرش.
-
ایجاد ساختار: برقراری یا ایجاد سازوکارهای مذاکره و گفتگو مانند کمیته حل اختلاف، شورای مشاوره و رفع تضادها و…
-
اعتمادسازی: فراهمساختن محیطی جهت برقراری تفاهم. شفافیت، گفتگو و عمل بر اساس مستندات قانونی و مقبول، تفهیم دیدگاهها بر اساس شواهد و قرائن، تحلیل علمی شرایط موجود چالشها و فرصتهای پیش رو، توجه به شرایط برد- برد وطرح امتیازاتی که منتج ازگفتگو بوده و نصیب طرفین میشود، ارائه نمونههای تجربه شده، پرهیز از طرح موضوعات چالش و حساسیت برانگیز و…
-
توسعه: افزایش کمی سازوکارهای گفتگو و تعامل، ارتقای کیفی این سازوکارها از طریق تقویت شرکای گفتگوی اجتماعی، ابتکارات سازمانهای غیردولتی و تخصصی و گسترش نهادسازی.
-
نهادینهسازی: در این مرحله بایستی فرآیند گفتگوی اجتماعی بتواند یکسری ضمانتهای اجرایی را برای توافقات و مصوبات حاصل از گفتگوی اجتماعی فراهم سازد. علاوه بر آن مکانیسمهای اجرای آن توافقات و مصوبات نیز تدارک دیده شود.
نتایج گفتگوی اجتماعی
برآیند گفتگوی اجتماعی موثرآثار و پیامدهای سودمندی است که مهمترین آنها عبارتست از:
- بستر لازم جهت اجرای توافقات و تصمیمات را فراهم می سازد.
- با رفع ابهامات، سوء تفاهمها و اختلافها، زمینه تفاهم و همکاری شرکای اجتماعی فراهم شده و قوت میگیرد.
- تعادل مناسبی میان مسائل و خواستههای طرفین برقرار میگردد.
- منافع مشترک را محقق کرده و میتواند شرایط را به سمت وضعیت برد- برد ببرد.
- از لحاظ روانی، به رضایتمندی میانجامد.
- شرایط فعالیت مناسب را فراهم میآورد و بر کارآیی میافزاید.
- منجر به توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف محلی، منطقه ای و ملی میشود.
- با کاهش یا افول اختلافات گفتگوکنندگان، از سرباری و هزینه های دولت که درجهت مهار و مدیریت چالشها و بحرانهای اجتماعی صرف میشود، کاسته میشود یا از این امر پیشگیری میگردد.
گفتگوی اجتماعی در صنعت نفت
هرچند امروزه در نمونههایی اندک اما قابل تامل، جریان گفتگوی اجتماعی در صنعت نفت نضج گرفته و منجر به اعتماد و تعامل بین ذینفعان محلی و شرکت را شاهدیم، با اینحال، هنوز جایگاه گفتگوی اجتماعی در فراگرد مسئولیت پذیری و پاسخگویی اجتماعی سازمانها و شرکتهای فعال در صنعت نفت مبهم و نارس است. این امر بواسطه تعامل یکسویهای است سازمان/ شرکت با ذینفعان برقرار میکند. چه، ماهیت این تعامل نه بر اساس تفکری استراتژیک و استاندارد شده، بلکه مبتنی بر سلایق دوگانهای است که بر ارتباط میان سازمان و ذینفعان سایه انداخته است:
- سلایق مدیریتی متعدد و معمولا شخصی حاکم در سازمانها و شرکتها که شیوهها و کم وکیف تعامل با ذینفعان را تعیین و اغلب بدون حضور و مشارکت ذینفعان واقعی، نوع و رویههای پاسخگویی اجتماعی را مشخص کرده و به اجرا میگذارد.
- انتظارات ذینفعان مسلط یا صاحب نفوذ و تاثیر گذار برسازمان/ شرکت و مدیران آنها که نه لزوما به عنوان ذینفعان واقعی، بلکه در بسیاری موارد به عنوان قدرتی محلی که سازمان/ شرکت و دیران آنها را وادار به کنش متقابل و پاسخگویی اجتماعی به نام ذینفعان محلی مینمایند.
توسعه نظام گفتگوی اجتماعی کارآمد
اگر سازمانها و شرکتها بپذیرند که گفتگوی اجتماعی یک فرآیند ارتباطی و تعاملی سازنده است، بایستی تفکر و سازوکارهای آن را ایجاد یا احیا و تقویت نمایند. نقش بدنه مدیریتی یا حاکمیت سازمانی در این باره تعیین کننده است. گفتگوی اجتماعی کارآمد بدین معنی است که نتایج سودمندی را که پیش از این بحث شد در پی آورد و علاوه بر تامین شرایط برد- برد برای سازمان و ذینفعان، منافع آنها را بطور منصفانه مد نظر قرار دهد و رضایتمندی متقابل ایجاد کند.
ایزو ۲۶۰۰۰ توصیه می کند که رهبران سازمانها به مستقرکردن فرآیندها و مکانیزمهایی دست بزنند که گفتگو و ارتباط با ذینفعان را تسهیل کند. گفتگو و ارتباط مسئولانه را در جهت کمک به درگیر کردن و ایجاد انگیزه در ذینفعان برای حمایت از مسئولیت اجتماعی سازمان در نظر گیرند. این گفتگو و ارتباط در سطوح مختلف و با ذینفعان متعدد صورت میگیرد از جمله: با گروهها و طیفهای گوناگون ذینفعان، با کارکنان، با تامین کنندگان، با مراجع دولتی و دادن پیشنهاد به آنها، با سازمانهای مردمنهاد و…
این ایزو همچنین تاکید میکند که حاکمیت سازمانی برای پیشبرد تصمیمات و فعالیتهای سازمان و حتی افزایش اعتبار خود موارد زیر را بکار گیرند:
- مشارکت دادن ذینفعان در فرآیند تصمیمگیری و عمل به مسئولیت اجتماعی سازمان (گفتگو، جلب و افزایش اعتماد و اجرای برخی برنامههای مسئولیت اجتماعی)
- همکاری در طرحهای خاص و اخذ گواهینامهها و استانداردهای ضروری (تایید ایمنی محصول، دوستدار محیط زیست و…)
- درگیر کردن گروههای مستقل در فعالیتهای سازمان (کمیته مشورتی، کارگروه ارزیابی و بازنگری و …)
- عضویت در انجمنها و مراکزی که حامی توسعه پایدار و مسئولیت پذیری اجتماعی هستند
نهایتا ایزوی مذکور، نقش گفتگوی اجتماعی را در حل تعارضات یا اختلافات میان سازمان و ذینفعان مورد توجه قرار داده و توصیه میکند حاکمیت سازمانی به ایجاد مکانیزمهایی در این زمینه دست بزنند از جمله:
-
تبادل نظر مستقیم با ذینفعان
-
تهیه اطلاعات مکتوب جهت پاسخ به سوء تفاهمها
-
برگزاری گردهمایی طرح مسائل و یافتن راه حلهای مشترک
-
استفاده از رویه های رسمی و قانونی رسیدگی به شکایات، رویه های میانجیگری و…
سازوکارهای نوین مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت ایران در سطوح متعدد وزارتی، شرکتی و منطقهای برای توسعه یک نظام گفتگوی اجتماعی یکپارچه کارآمد در صنعت نفت، نیازمند حضور نمایندگان ذینفعان در ترکیب آن هستند. حضور آنها در سازوکارهای مذکور کمک خواهد کرد تا بتوان شناخت و درک کافی از تاثیرات و متقابل و چالشهای یکدیگر حاصل شود و ذینفعان نیز در توسعه عُقلائی مسئولیت اجتماعی سازمانی همراه باشند.
در حال حاضرساختار و سازوکارهای رسمی مسئولیت اجتماعی صنعت نفت عبارتند از:
- شورای عالی مسئولیت اجتماعی صنعت نفت که اعضای آن را شورای معاونین وزارت نفت تشکیل میدهند
- امور مسئولیت اجتماعی صنعت نفت
- مشاوران اجتماعی شرکتهای اصلی و فرعی
- کمیتههای مسئولیتاجتماعی شرکتهای اصلی، فرعی و تابعه و پیمانکاری فعال در صنعت نفت
همچنین ساختارهای دیگری نیز وجود دارند که ماهیتا با مسئولیت اجتماعی سازمانی وزارت نفت و شرکتهای زیرمجموعه در صنعت نفت مرتبط هستند و شامل موارد زیرند:
-
مدیریت نظارت بر طرحهای عمرانی مناطق نفتخیز(شرکت ملی نفت)
-
امور زنان و خانواده (وزارت نفت)
-
شوراهای راهبردی منطقه ای (پتروشیمیهای منطقه ماهشهر و منطقه عسلویه)
لازم است ساختارهای مذکور زیر چتر مسئولیت اجتماعی صنعت نفت و به صورت یکپارچه هم در ارتباط با یکدیگر و هم در قبال ذینفعان صنعت نفت در توسعه نظام گفتگوی اجتماعی کارآمد جدیتر وارد شوند.
نتیجه
باید پذیرفت که مدیریت تاثیرات صنعت نفت با کنشی مسئولانه بخصوص در مناطق عملیاتی و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی اکنون به یک ضرورت تبدیل شده و و پاسخگویی اجتماعی جدی را میطلبد. دگرگونی هایی (چه مثبت و چه منفی) که شرکتهای نفتی در روابط اجتماعی و محیط زیستی ایجاد کرده و این دگرگونیها کماکان ادامه دارند، ارتباط مستقیمی با موضوع توازن محلی و منطقهای دارد. تصمیمات و فعالیتهای این شرکتها در برخی مناطق میتواند شرایط توسعه محلی و رفاه اجتماعی و نیز حفاظت از محیط زیست را رقم زند و در جایی دیگر، این شرایط را مختل و بحرانهای اقتصادی ، اجتماعی و محیط زیستی را ایجاد یا تقویت نماید.
درک این موضوع بسیار مهم است که مدیریت تاثیرات با درک وضعیت و گفتگوی اجتماعی آغاز میشود و نقش ذینفعان در این باره پر اهمیت است. گفتگوی چند جانبه و دموکراتیک ( گفتگوی چند ذینفعی و با نقشآفرینی طیفهای متعدد ذینفعان واقعی) نیز شرایط مطلوبتری ایجاد کرده و نتایج فراگیرتر و ماندگارتری خواهد داشت.
اما گفتگوی اجتماعی با تسهیلگری اجتماعی عجین است و با آن تقویت و تثبیت میشود. تسهیلگری اجتماعی علیرغم اینکه عنصری اساسی در مناسبات میان صنعت و جامعه و سازمان و ذینفعان بشمار میآید، در صنعت نفت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حالیکه سازمانها و شرکتها از خلال تسهیلگری اجتماعی و بهرهگیری از تسهیلگران خبره، قادرند ضمن توانمند کردن ذینفعان برای گفتگو و همکاری متقابل، آنها را در پیشبرد برنامههای مسئولیت اجتماعی خود دخیل کرده و با کاهش یا رفع چالشها، به منافع مشترک دست یابند.
تدارک ضمانتهای اجرایی برای توافقات حاصل از گفتگو با ذینفعان، امری ضروری برای شرکتهای فعال در صنعت نفت است و گفتگوی اجتماعی و ثمرات آن را تثبیت و نهادینه میکند. روند روبه رشد ایجاد کمیتههای مسئولیت اجتماعی در شرکتها و تعیین دبیران مسئولیت اجتماعی نویدی در این زمینه است و از جمله بازوها و سازوکارهایی است که میتواند هم جریات گفتگوی اجتماعی و هم مسیر اجرایی شدن توافقات و مصوبات حاصل از گفتگوی اجتماعی را هموارترسازد.
هوشنگ فضلی، کارشناس ارشد امور مسئولیت اجتماعی صنعت نفت
به منظور دریافت کتاب پنجمین همایش مسئولیت اجتماعی صنعت نفت کلیک کنید.