رسانه مسئولیت اجتماعی:حسین محمودی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و مشاور پایداری شرکتی در یادداشت زیر نقدی بر آبیشویی در مسئولیت اجتماعی صنعت معدن داشته است که در ادامه مطلب میخوانید:
از نظر من مقاله Devenin و Bianchi با عنوان جذاب Soccer fields? What for? Effectiveness of corporate social responsibility initiatives in the mining industry
یکی از مفیدترین مقالهها برای واحدهای مسئولیت اجتماعی شرکتها است. این مقاله با تیتر کردن یک اقدام مسئولیت اجتماعی تقریبا پرهزینه اما بیتأثیر، انتقاد افراد محلی در شمال شیلی را از احداث یک زمین فوتبال توسط یک شرکت معدنی برای شهر کوچکی که جمعیتی کم و بیشتر سالخورده داشت، به گوش من و شما رسانده است.
شرکتهای معدنی به دلیل ادراک عمومی مبنی بر استخراج منابع ارزشمند جوامع، تحت فشار فزایندهای قرار دارند. این شرکتها با پذیرش CSR بهعنوان ابزاری استراتژیک برای مقابله با احساسات منفی عمومی، ایجاد شهرت مثبت و در نهایت کسب مشروعیت سازمانی برای بقای بلندمدت به این نگرانیها پاسخ دادهاند.
از طریق CSR، این شرکتها باید خواستههای متنوع جوامع و نیاز به حفاظت از محیطزیست را با ضرورت کسب سود متعادل کنند.
با این حال، به دلیل ماهیت بحثبرانگیز این صنعت، شرکتهای معدنی همچنان با چالشهایی در ایجاد مشروعیت در میان ذینفعان از طریق اقدامات و ابتکارات مؤثرCSR مواجه هستند، و درگیریهای اجتماعی-محیطزیستی مرتبط با فعالیتهای معدنی در سالهای اخیر افزایش یافته است.
بنابراین، شرکتها باید اقدامات CSR مؤثری را توسعه دهند که به نفع ذینفعان و جوامع باشد تا مشروعیت در میان آنها کسب کنند.
بهویژه در مورد شرکتهای معدنی بزرگمقیاس، CSR از نظر مشروعیت در میان ذینفعان موضوع بحث فراوانی بوده است.
این موضوع بهخصوص در مورد استخراج مس، که سابقه طولانی درگیریهای اجتماعی- محیط زیستی دارد، صادق است.
در این زمینه، بحث شدیدی درباره مشارکت صنعت معدن در توسعه پایدار مطرح است. نهادهایی مانند بانک جهانی اعلام میکنند که صنعت معدن قادر است از طریق ایجاد شغل، درآمد، انتقال فناوری و توسعه زیرساختها، رشد ایجاد کند و فقر را کاهش دهد. با این حال، شواهد نشان میدهد که کشورهای غنی از منابع طبیعی لزوماً به سطوح مورد انتظار توسعه یا توزیع مناسب رشد دست نمییابند و اغلب سطوح بالایی از فقر باقی میماند.
این پدیده بهعنوان پارادوکس یا معمای فراوانی (نفرین منابع) شناخته میشود، که در آن انواع جدیدی از فقر به دلیل تأثیرات محیط زیستی و اجتماعی ذاتی استخراج، ایجاد میشود که آسیبپذیری جوامع ساکن در نزدیکی معادن را افزایش میدهد.
علاوه بر این، صنعت معدن ممکن است بهطور ذاتی ناپایدار تلقی شود، زیرا منبعی غیرقابلتجدید را استخراج میکند در حالی که تأثیرات قابلتوجهی ایجاد میکند که پایداری سایتهای معدنی را تهدید میکند.
در نتیجه، انتظار کلی وجود دارد که شرکتهای معدنی باید به توسعه اجتماعی و اقتصادی در مناطقی که در آن فعالیت میکنند، کمک کنند.
این موضوع بهویژه به این دلیل است که استخراج معمولاً در مناطقی با سطوح توسعه پایینتر، دور از مناطق شهری و با منابع دولتی محدود برای زیرساختهای اجتماعی انجام میشود.
شواهد نشان میدهد که، با وجود اجرای برنامههای CSR، درگیریهای اجتماعی-محیطزیستی افزایش یافته است.
با (۱) ناتوانی اقدامات CSR در کمک به نیازهای واقعی ذینفعان جامعه؛ (۲) ناتوانی اقدامات CSR در تطبیق با ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی گروه ذینفع؛ و (۳) ناتوانی اقدامات CSR در تضمین پایداری در بلندمدت، این خطر برای شرکتهای معدنی وجود دارد که «فیلهای سفید» بسازند، یعنی سرمایهگذاریهای استفادهنشده در جوامع، چه به دلیل استفاده کم و مدیریت تعریفنشده، یا به دلیل قطع ارتباط با واقعیت و نیازهای گروه ذینفع. بنابراین، اثربخشی اقدامات CSR امری بسیار ضروری است.
توسعه اقدامات مسئولیت اجتماعی بدون درک نیاز واقعی ذینفعان، ممکن است به تأثیر کم و هزینه غیرضروری منجر شود که میتوانست به روش کارآمدتری صرف شود.
توصیه من به همه معدنداران و معدنکاران، به عنوان فردی که در شهر موطنش، معدن را دیده و می شناسد، این است که مردمان میزبان خود را محترم شمارید و فیلهای سفید برایشان نبرید.