«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری: برخی اتفاقات که در کشور رخ می دهد و جنبه حادثه ای دارد از ابعاد مختلف مورد توجه قرار می گیرد اما کمتر به جنبه های پنهان اما مهم آن توجه می شود. یکی از این اتفاقات پیدا شدن«یسنا» کودکی بود که توسط آدم ربایان در مکانی نامعلوم رها شده بود و در نهایت توسط امددگران پیدا شد.
بدون تردید تلاش برای پیدا کردن یک کودک تبلور بارز مسئولیت اجتماعی است که باعث شده نهادها و افراد مختلفی برای پیدا کردن این کودک تلاش کنند.ایرانیان از دیرباز نوع دوست و صلح دوست بوده اند و کسانی که برخلاف این عمل می کنند از فرهنگ اصیل ایرانی فاصله دارند. به همین دلیل نیز در فرهنگ عامیانه ایرانی مثال های زیادی در زمینه فداکاری و ایثار وجود دارد.
ماجرای یسنا نیز از منظر مسئولیت اجتماعی حائز اهمیت است و نشان می دهد که برخی مسائل ریشه در فرهنگ و باورهای یک ملت دارد و گذر زمان و سختی های روزگار نمی تواند آنها را به فراموشی بسپارد.
نکته مهم ماجرا اما زمانی است که موضوع در فضای مجازی مطرح شده و پس از مدتی به یکی از دغدغه های افکار عمومی جامعه تبدیل می شود و مردم در مناطق مختلف کشور موضوع را لحظه به لحظه دنبال می کنند. این اتفاق از دو منظر حائز اهمیت است. نخست اینکه شبکه های اجتماعی امروز کاربرد مهمی در زندگی انسان پیدا کرده اند به شکلی که می تواند جان یک انسان را نجات بدهد. به همین دلیل کسانی که شبکه های اجتماعی را محدود می کنند و یا با آن مخالف هستند باید در دیدگاه های خود تجدید نظر کنند.
نکته دیگر اما تبدیل یک اتفاق محلی به ملی است که در واقع تبدیل مسئولیت اجتماعی فردی به جمعی بوده است.شرایط به شکلی است که نه تنها خانواده یسنا و مردم محلی و بلکه امدادگران از نقاط دیگر نیز برای پیدا کردن این کودک بسیج می شوند. اتفاقی که از ابعاد مختلف حائز اهمیت است و می تواند به یک رویداد ماندگار و قابل استناد در فرهنگ و باورهای ملی ما تبدیل شود.
ماجرای یسنا از کجا آغاز شد؟
«یسنا دیدار» اهل روستای «یلیبدراق» از توابع بخش «پیشکمر» شهرستان کلاله است. مادر یسنا او را به زمینهای نخود اطراف روستا میبرد و برایش در چند ده متری جایی که میخواهد به همراه دیگر زنان کار کند، زیلو میاندازد تا سرگرم باشد.
یک چشم مادر به یسنا است و چشم دیگرش به کار. گاهگاهی هم پیش یسنا میرود تا اگر کاری دارد برای دختر کوچکش انجام دهد. این اتفاق چند باری تکرار میشود اما حدود ساعت سه عصر که بار دیگر به طرف زیلو میرود دیگر یسنا را نمیبیند.
مادر به اتفاق زنان کارگر که منطقه را مثل کف دست میشناسند، اطراف مزرعه را جستجو میکنند اما گویی یسنا آب شده و به زمین فرو رفته است.
ناامیدانه به روستا بازگشته و مردان را در جریان گمشدن یسنا میگذراند. مردم منطقه به آب و آتش میزنند اما اثری از یسنا نیست.
یکی از جوانان روستا که دستی در فضای مجازی دارد، عکس یسنا را در صفحه اینستاگرامش استوری میکند و از آنجا ماجرای یسنا ابعاد استانی و سپس کشوری پیدا میکند تا جایی که سر از صفحات پرمخاطب و چند میلیونی کشور پیدا کرده و گویی همه مردم ایران چشم به یلیبدراق دوختهاند تا رد و نشانی از این دختر چهارساله پیدا شود.
از همان شروع ماجرا هم در کنار نیروهای امدادی که با اعزام تیمهای عملیاتی، در این روستا اتراق کردهاند، تیمهای تخصصی پلیس هم به دنبال ردی از یسنا گشته و سناریوهای احتمالی را برای یافتن نشانهای از این دختر بررسی میکنند.
در کنار تکاپوی اهالی روستا برای یافتن یسنا، دست به دست شدن خبر گمشدن این دختر در فضای مجازی کار خودش را کرد و علاوه بر تیمهای امدادی، هلال احمر، نیروهای انتظامی و نظامی، مردم از استانهای دیگر هم خود را به یلیبدراق رساندند تا از نزدیک در جریان روند جستجوی یسنا باشند.
اعزام بالگرد، چندین دستگاه هلیشات که افراد داوطلبانه آن را برای جستجو به آسمان فرستادند و پاراگرایدر، در کنار صدها نفر که قدم به قدم منطقه را زیر پا گذاشته، از جمله اقداماتی بود که در چند روز عملیات جستجو برای پیداکردن یسنا انجام شد.
تیمهای امدادی هم در جریان عملیات جستوجو همه امکانات خود را از بالگرد تا پهپاد شناسایی و پاراگلایدر و همچنین سگهای زندهیاب بهکار گرفتند تا بتوانند یسنا را پیدا کنند.
هادی کاهانی یکی از کایتسواران امدادی که به همراه همسرش داوطلبانه از نیشابور برای شرکت در این عملیات جستجو به یلیبدراق آمده بود، پس از چند بار پیمودن مسیر، متوجه شیء زردرنگی در دل مزراع کلزا شد. «احساس کردم یک دختر دراز کشیده و سلفی میگیرد. فهمیدم خودش است. چند تا داد زدم، دیدم بچه دارد دست تکان میدهد. با خودم گفتم بچه احتمال داده پیدایش نکردهام و میخواهد گمش نکنم. دوباره برگشتم. ۱۰ متری برگشتم بالای سرش و دور زدم. صدا زدم یسنا خانم من دیدمت، خیالت راحت، از اینجا تکان نخور تا بگم بچهها بیان سراغت».
هاکانی که آرام آرام به قهرمان ترکمنها تبدیل شده است خبر پیدا کردن یسنا را پشت بیسیم اعلام کرد میکند: «پیدایش کردم، پیدایش کردم».
رساندن همین پیام کافی بود تا مردمی که چشم به راه خبری از یسنا بودند، خود را به محلی که او آدرسش را داده بود بروند. برخی دوان دوان، تعدادی با موتور و چند نفر هم باماشین، به دل مزرعه کلزایی کههاکانی گفته بود رفتند و یسنا را زنده اما بیحال پیدا کردند.
«یسنا» این چند روز کجا بود؟
مردم محلی ابتدا از پیدا شدن یسنا بسیار شادمان شدند اما در ادامه با این سوال را میان یکدیگر مطرح کردند که : «مگر ما اینجا را وجب به وجب نگشتیم؟ پس چرا یسنا را ندیده بودیم؟» همین سوال، آغاز ایجاد چندین ابهام پیرامون ماجرای یسنا است. دختر چهار سالهای که چند روز در صحرا گم شده اما در روز پنجم بدون آنکه هیچ نشانهای از گرسنگی و آسیب مشاهده شود، پیدا شد. همان جا است که احتمال دزدیدهشدن به جای گمشدن دهان به دهان میچرخد.
با اطمینان از سلامت جسمانی یسنا، تیمهای تخصصی پلیس فرضیههای احتمالی را با دقت نظر بیشتر رصد کرده و در ادامه بررسیهای خود، قدم به قدم به مظنونان نزدیک شده و در نهایت چهار نفر را دستگیر میکنند که به گفته سردار محمدسعید فاضل دادگر فرمانده انتظامی گلستان ۲ نفر به ربایش «یسنا» اعتراف کردند.
«ترند» شدن یسنا در فضای مجازی، شاید یکی از کلیدهای حل معمای گمشدن یسنا بود. آنجا که این ماجرا به سرخط اول خبرها تبدیل شد، فضا را برای ربایندگان سنگین و عرصه را بر آنان تنگ کرد تا جایی که به گفته سردار دادگر آنان «برای گمکردن رد خود و فرار از چنگ قانون با توجه به آشنایی به منطقه در فرصتی مناسب، کودک را در مزارع محل رها کردند».
ماموران پلیس از روزی که یسنا گم شده بود علاوه بر حضور در عملیات جستوجو، فرضیههای دیگری را هم دنبال کردند که یکی از این فرضیهها، ربودهشدن بود. آنان احتمال دادند فرد یا افرادی این دختربچه را ربوده و در محلی مخفی کرده باشند. فرضیهای که با شناسایی چند مظنون پیگیری شد و در نهایت نیز پلیس در شاخهای از تحقیقات به اطلاعات مهمی رسید.
افرادی که یسنا را ربوده بودند وقتی دیدند ماجرا در شبکههای اجتماعی جنجالی شده و پلیس در چند قدمی آنها است، یسنا را در نزدیکی همان محلی که او را ربوده بودند رها کردند به این امید که فرار کنند اما توسط کارآگاهان پلیس استان گلستان شناسایی و دستگیر شدند.