«رسانه مسئولیت اجتماعی»-سید رضا جمشیدی:در دوران پس از جنگ شرکت ها و بنگاه های اقتصادی نقش تعیین کننده ای در بازسازی اقتصادی،اجتماعی و روانی جامعه دارند.در واقع در دوران پس از جنگ، مسئولیت اجتماعی شرکتها شامل طیف وسیعی از اقدامات و تعهدات است که به بهبود وضعیت جامعه و بازسازی کشور کمک میکند. این اقدامات شامل حمایت از آسیب دیدگان جنگ، بازسازی زیرساختها، حمایت از اقتصاد محلی، و ترویج صلح و آشتی است.
نخستین و مهمترین تاثیر جنگ بر جامعه بعد اقتصادی آن است به تعبیری جنگ نه تنها به مصرف شتابان ثروتها بلکه به جابجایی آن هم منجر میشود.در واقع جنگ برخی ساختارهای اقتصادی و سرمایه گذاری را تغییر داده و زمینه رشد بعضی از صنایع یا برخی شکلهای تولید را فراهم میکند. از سوی دیگر جنگ توزیع درآمدها، سرمایهها، وضع بودجه و هزینههای عمومی را دست خوش تحول میکند.
اقتصاد کشورها در زمان جنگ به دلیل کاهش تولید، افزایش بیکاری، کمبود منابع، افزایش قیمتها و فرار سرمایه دچار بحران مضاعف میشود. با این حال، تجربه کشورهایی مثل اوکراین، سوریه یا حتی ایران در دهه ۶۰ نشان داده که اگر مردم خود را جزئی از ستون اقتصاد بدانند، میتوانند چرخهای تولید و توزیع را حتی در بدترین شرایط هم بچرخانند.
در روزهایی که انتقال پول و کالا دشوار میشود، اقتصادهای محلی اهمیت دوچندان پیدا میکنند. خانوادههایی که از تولیدات خانگی، غذاهای محلی یا صنایعدستی حمایت میکنند، نهفقط چرخ کسبوکار را میچرخانند، بلکه مانع از گسترش بیکاری و ناامیدی میشوند. در واقع، حمایت از اقتصاد در جنگ، فقط با واریز پول نیست؛ با اعتماد، وفاداری و مشارکت نیز ممکن است.
در ابتدای بحرانهای جنگی، بازارها دچار تب میشوند؛ مردم به فروشگاهها هجوم میبرند، کالاها را انبار میکنند، و همین رفتارها باعث افزایش قیمت، کمبود مصنوعی و اختلال در بازار میشود. این مسئله، بیشتر از هر چیز، ریشه در ترس دارد؛ ترسی که توسط شبکههای اجتماعی، شایعات و خاطرات تاریخی تشدید میشود.
در این شرایط، آگاهی عمومی و خونسردی جمعی نقش تعیینکننده دارند. اگر خانوادهها با برنامهریزی منطقی، مصرف منابع را تنظیم کنند، و بهجای انبارکردن، به اشتراکگذاری فکر کنند، میتوانند به تعادل نسبی بازار کمک کنند. مسئولیت رسانهها و دولت نیز در این مرحله حیاتی است، انتشار اطلاعات دقیق، پیشگیری از شایعات و اعتمادسازی با شفافیت میتواند از فروپاشی روانی بازار جلوگیری کند.
سیاستهای رفاهی پس از جنگ
همزمان با آغاز حمله اسرائیل به خاک ایران، بسیاری از کسب و کارها تعطیل و حقوق کارکنان نیز پرداخت نشده است. آتشبس این فرصت را به دولت میدهد تا با حمایتهای نقدی و غیر نقدی مانند اختصاص بستههای معیشتی، پرداخت یارانههای ویژه به دهکهای پایین درآمدی و کمک به پرداخت حقوق عقب مانده کارکنان بخشهای مختلف، نقش فعالی در زمین حمایت از خانوارهایی که درآمدشان قطع و یا کاهش یافته ایفا کند. همچنین در شرایط فعلی حمایت دولت از کسب و کارهای کوچک با اتخاذ سیاستهایی مانند اعطای وامهای کم بهره و معافیتهای مالیاتی، برای جلوگیری از ایجاد رکود اقتصادی و شکلگیری بحران در بازار کار از اهمیت بالایی برخودار است.
پس از حمله اسرائیل به خاک ایران و برقراری شرایط جنگی در کشور، زندگی بسیاری از شهروندان کشور دستخوش تغییر شد. برای مثال تعداد قابل توجهی از کسب و کارهای فعال در تهران، ناگزیر تعطیل شدند. علاوه بر این بسیاری از کارکنان بخشهای دولتی و خصوصی نیز به دلایلی مانند مشکلات مربوط به شبکه بانکی کشور، همچنان دستمزد خود را دریافت نکردهاند. این درحالی است که به دلایلی مانند تحریمهای اقتصادی و تورمهای بالا و مزمن، قدرت اقتصادی ایرانیان به شدت کاهش یافته بود. بنابراین درگیریهای نظامی که منجر به کاهش و یا عدم دسترسی به درآمدهای برخی از ایرانیان بود، فشار مالی زیادی را بر خانوارها تحمیل کرده است.به همین دلیل دولت باید سیاست های رفاهی را در اولویت های نخست خود در دوران پس از جنگ قرار دهد.
مسئولیتهای اجتماعی شرکتها پس از جنگ
شرکت ها و بنگاه های اقتصادی در دوران پس از جنگ می بایست به صورت جدی تری مسئولیت اجتماعی خود را ایفا کنند. شرکتها میتوانند با اهدای کمکهای مالی و سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و اقتصادی، به بازسازی بخش های آسیب دیده جامعه کمک کنند.همچنین شرکتها میتوانند با ارائه خدمات ضروری مانند بهداشت، آموزش، و تأمین آب و برق به جامعه کمک کنند.از سوی دیگر شرکتها میتوانند با برگزاری دورههای آموزشی و ارائه فرصتهای شغلی، به توانمندسازی جوامع محلی و افزایش تابآوری آنها کمک کنند.در این زمان بنگاه های اقتصادی میتوانند با ارائه خدمات مشاوره و حمایت روانی به افراد آسیبدیده از جنگ، به بهبود سلامت روان آنها کمک کنند.در عین حال شرکتها میتوانند با حمایت از فعالیتهای صلحجویانه و ترویج فرهنگ آشتی، به کاهش تنشها و خشونت در جوامع پس از جنگ کمک کنند.
در زمینه اقتصادی نیزشرکتها میتوانند با ایجاد فرصتهای شغلی و توسعه اقتصادی پایدار، به کاهش فقر و نابرابری کمک کنند.این شرکتها میتوانند با حمایت از سازمانهای مردم نهاد و توسعه نهادهای مدنی، به تقویت جامعه مدنی و ارتقای حاکمیت قانون کمک کنند.همچنین شرکتها میتوانند با برگزاری برنامههای آموزشی و ترویج گفتگو و تفاهم بین گروههای مختلف، به ایجاد اعتماد و همکاری در جوامع پس از جنگ کمک کنند.
مهم ترین اولویت های اقتصادی پس از جنگ
مهمترین اولویتهای اقتصادی پس از جنگ، بازسازی اقتصاد ملی، احیای دیپلماسی منطقهای و جهانی و تنشزدایی در سیاست خارجی است. همچنین، تأمین مواد غذایی و دارویی، ایجاد انبارهای استراتژیک و بازسازی اعتماد عمومی از دیگر اولویتهای مهم هستند.
پس از جنگ، ترمیم اقتصاد ملی و بازگشت به مسیر توسعه پایدار از اهمیت بالایی برخوردار است. این امر مستلزم جذب سرمایه، کاهش تنشهای بینالمللی و بازنگری در اولویتهای اقتصادی است.
علاوه بر این، تأمین مواد غذایی و دارویی و ایجاد انبارهای استراتژیک برای ذخیرهسازی کالاهای اساسی ضروری است. دولت باید با شناسایی تولیدکنندگان داخلی و واردکنندگان معتبر، اقدام به خرید و ذخیرهسازی این کالاها کند تا از کمبود آنها جلوگیری شود.
در نهایت، بازسازی اعتماد عمومی و ایجاد فضای مناسب برای شکوفایی مجدد اقتصاد، از طریق اتخاذ سیاستهای عقلانی و شفاف، ضروری است.
به هر حال به همان صورت که جنگ نیاز به مدیریت در جنبه های مختلف دارد دوران پس از جنگ نیز از ابعاد مختلف نیازمند برنامه ریزی و تدوین استراتژی در کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت است تا آثار منفی جنگ به مرور زمان کاهش پیدا کرده و در نهایت از بین برود.