«رسانه مسئولیت اجتماعی»-احسان انصاری:مسئولیت اجتماعی سازمان یکی از مباحثی است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. پایبندی به مسئولیت های اجتماعی سازمان، فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت می کنند و در حقیقت تلاشی است به منظور درک و پاسخگویی به انتظارات ذی نفعان سازمان در جامعه صورت می گیرد. سازمانهای متعالی به عنوان سازمانهای مسئول با شفاف سازی و پاسخگویی مناسب در قبال عملکرد خود، رویکردهایی اخلاقی اتخاذ میکنند تا رضایت کلیه ذی نفعانشان را تأمین کنند.
همان طور که مردم برای رفع نیازهایشان به سازمان نیاز دارند سازمان ها نیز برای حفظ بقا و ادامه فعالیت شان به جامعه و مردم نیازمندند. در واقع سازمان ها جزئی از جامعه می باشند که از آن تأثیر پذیرفته و بر آن تأثیر می گذارند و می توان گفت هر تصمیم سازمان علاوه بر تأثیر آن بر بخش های مربوطه موجب تأثیرات مستقیم یا غیر مستقیم در تمامی بخش های جامعه می شود. بنابر این سازمان ها باید اهداف خود را به گونه ای شکل دهند که نتایج آن تأثیرات مضری برای جامعه در بر نداشته باشد و همه افراد جامعه از اثرات مثبت آن منتفع شوند.
در این زمینه رهبری سازمان و به خصوص رهبری تحول آفرین نقش مهمی در تحقق مسئولیت اجتماعی در سازمان ها دارد.در واقع رهبری تحول آفرین فرایندی است که در آن رهبران و پیروان همواره در تلاشند تا توان روحی و توان انگیزشی یکدیگر را به سطوح بالاتری ارتقا دهند. در این منظر تأثیر و تأثر رهبران و پیروان بر یکدیگر پدیده ای متقابل و طرفینی است در حالی که رهبران همواره می کوشند تا مراتب بالاتری از سطوح انگیزشی پیروان را تحریک کنند. ارتقای توان انگیزشی پیروان نیز متقابلا بر درجه اقتدار و توان روحی رهبران اثر می گذارد.
رهبران تحول آفرین به چند دلیل مؤثر هستند. آنها قادرند هم پیروان خود را متعهد کنند و هم اهداف و باورهای پیروان را تغییر دهند. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز برای آینده را به پیروان خود ارائه می دهند. از آنجا که چنین رهبرانی قادرند یک چشم انداز روشن و مورد نیاز را شکل دهند احتمالا قادر به انگیختن کارکنان برای مشارکت در آن چشم انداز نیز هستند. رهبران تحول آفرین زیرمجموعه خود را برای انجام کار بیش از حد انتظار برمی انگیزانند.
ترغیب فرهیختگی رهبری تحول آفرین ترکیبی از گشودگی نسبت به مسئله، فرایند ارزیابی موقعیت فرمول بندی بینش ها و الگوی اجرایی می باشد. چنین گشودگی بعد روحانی و برتر دارد و به پیروان جهت زیر سؤال بردن مفروضات و تولید راه حلهای خلاق قوی برای مسائل کمک می کند.
موضوع بعدی انگیزش الهام بخش است که این عمل توصیف کننده رهبرانی است که از پیروانشان انتظارات بالایی دارند و به آنها از طریق انگیزش، الهام می بخشند تا متعهد شوند و بخشی از چشم انداز مشترک سازمان باشند. در عمل مدیران از سمبل ها و نمادهای اساسی جهت جلب توجه تلاش اعضای گروه برای رسیدن به چیزی فراتر از منافع شخصی خود استفاده می کنند.
توجه به دیگران یکی دیگر از جنبه های رهبری تحول آفرین است. این موضوع تأکید مثبتی بر رضایت در پیروان و رهبران دارد. این عامل نمایانگر مدیرانی است که جوی تیمی ایجاد می کنند که در آن با دقت به نیازهای یک یک پیروان توجه می کنند. رهبران به عنوان مشاور عمل می کنند در حالی که سعی به کمک کردن پیروان در جهت خودشکوفایی دارند.
نکته مهم اینکه سازمان های سرآمد، حساسیت و توجه ویژه ای به مسئولیت اجتماعی در حال و آینده دارند و همواره این دیدگاه را ترویج می کنند چنان که مسئولیتهای اجتماعی ، در ارزش های این سازمان و در تار و پود آنها تنیده شده است. مسئولیت پذیری اجتماعی یک موضوع حائز ارزش ویژه در مدیریت جدید است چرا که عدم توجه مدیران به مسئولیت اجتماعی مانع از خدمت موثر آنها به جامعه و توسعه و اعتبار سازمان خواهد شد.
امروزه مدیران باید برای رسیدن به اهداف سازمان به اقداماتی دست بزنند که مورد قبول جامعه و مردم باشد. مدیران سازمان ها حتی در مقابل تفکر خود نسبت به جامعه مسئول و پاسخگو هستند و باید در صدد کسب رضایت عامه مردم و تامین نیازهای آنها و پاسخگویی نسبت به مسئولیت هایی که به عهده آن ها واگذار شده است باشند چرا که قبول مسئولیت اجتماعی موجب ایجاد اعتماد عمومی که از مهمترین سرمایه های اجتماعی است می گردد.
با توجه به اهمیت نقش مدیران در سیاستگذاری سازمانها و میزان توجه آنها به مقوله مسئولیت اجتماعی و تایید رابطه مولفه های رهبری تحول آفرین با مسئولیت اجتماعی رهبران می بایست به عنوان مدلهایی قوی برای پیروان عمل کنند به گونه ای که پیروان توسط رهبران شناخته شوند.
رهبران باید استانداردهای اخلاقی و معنوی بالایی داشته و کارهای درستی انجام دهند تا عمیقا مورد احترام و اعتماد پیروان قرار گیرند. آنها باید به پیروان خود بینش و حس رسالت بدهند و آنها را ترغیب به پیروی از چشم اندازهایشان کنند.
مدیران و رهبران سازمان افکار موجود کارکنان خود را به چالش کشیده و روحیه نوآوری و خلاقیت در هنگام روبرو شدن با مسائل سازمانی را تقویت کنند. مدیران باید نسبت به مسائل گشودگی نشان داده و سعی در زیر سوال بردن مفروضات موجود نمایند، که این خود زمینه ای برای پیدایش راههای جدید و خلاقانه برای حل مسائل خواهد بود.
همچنین باید در سازمان فضای مساعد برای ابراز نظر و ایجاد خلاقیت بوجود آورند و از نظرات جدید کمتر انتقاد کنند تا کارکنان بدون ترس از تنبیه یا انتقاد به تفکر پیرامون مسائل بپردازند. از سوی دیگر ترغیب فرهیختگی جهت ارتقا مسئولیت اجتماعی می تواند تشویق حل مسئله به صورت گروهی و موازی باشد بدین صورت که افراد مختلف و مطلع درگیر حل مسئله شده و هر کدام از زاویه دید خود به آن توجه کرده و هیچ کدام نیز واهمه ای از نتیجه ابراز نظر خود نداشته باشند.
در جهت تقویت بعد انگیزش الهام بخش نیز مدیران و رهبران باید سعی کنند برای پیروان خود چشم اندازهای متعالی و در عین حال واقع بینانه و خالی از ابهام ترسیم کنند. و آنها را به گونه ای برانگیزانند که نقش خود را بخشی از چشم انداز تصور کنند. مدیران برای این امر باید چنان در پیروان و کارکنان اثر بگذارند که آنها را به قرار از منافع شخصی خود سوق داده و متوجه منافع و اهداف بلند سازمانی نمایند.
همچنین رهبران باید سعی کنند تا احساس توانمندی در کارکنان ایجاد نمایند و روحیه اعتماد به نفس را در آنان تقویت نمایند. از طرفی تحریک احساسات پیروان نسبت به اهداف سازمانی می تواند موجب انگیزش آنان شود ولی باید توجه نمایند که این تحریک نباید از طریق مراجعه به عواطف انجام گیرد بلکه باید با استدلال و اقناع انجام شود و این امر از طریق آگاه ساختن آنان از فلسفه اهداف ممکن می شود.
رهبران باید در سازمان فضای تیمی ایجاد کرده به مسائل تمام افراد سازمان توجه کنند و نوعی رضایت مندی در آنان ایجاد نمایند رابطه رهبر با تک تک اعضا و پیروان باید به گونه ای باشد که هر کدام از پیروان احساس کنند رهبر به طور ویژه به او توجه می کند. آگاهی یافتن از مشکلات و نیازمندی های شغلی و غیر شغلی کارکنان و ارتباط مستقیم و غیر رسمی با آنان می تواند به وجود آورنده رابطه ای صمیمی شود که در نهایت منجر به تقویت بعد ملاحظات فردی شده و از این طریق به افزایش مسئولیت پذیری منجر می شود.