«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری: براساس آمارهای رسمی میزان سرانه فضای سبز تهران در شرایط کنونی در حدود۱۵ متر است که نسبت به استانداردهای جهانی که۲۵ متر است کاهش قابل توجهی دارد. این در حالی است که به تازگی اخباری مبنی برقطع۱۶ هزار درخت در تهران منتشر شده است. اخباری که البته توسط برخی مقامات رسمی نیز تأیید شده است.
نقی عزیزی معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران دراین زمینه گفته آمار قطع ۱۶هزار درخت را تإیید میکنم. البته این درختان آفتزده هستند و با گونههای مناسب جایگزین میشوند، اما «خشکاندن درخت» از نظر حقوقی و فنی عبارت درستی نیست. درختان با چالشهایی مانند کاهش بارش و آب چاهها، افزایش گرما و آلودگی هوا مواجه بودهاند. این درختان زمانی کاشته شدند که همه چاهها و رودخانههای تهران پر آب بودند. پایتخت به این وسعت نبود و مشکل آب آشامیدنی وجود نداشت.
وی با بیان اینکه درختان این پارکها در حال حاضر حدود ۵۰ سال سن دارند، گفت: «دیرزیستی» عامل مهمی در ضعیف شدن درخت است و زمانی که با کمآبی، افزایش گرما و آلودگی هوا همراه شود، مستعد آفتزدگی میشود.پارکهای جنگلی تهران از خجیر و سرخه حصار و لویزان تا چیتگر بیش از ۲۰۰۰ هزار هکتار وسعت دارند و بهطور متوسط اگر ۱۰ هزار اصله درخت در هر هکتار کاشته شده باشند، این پارکها ۲ میلیون اصله درخت را در خود جای دادهاند. اگر در این تعداد درخت که حدود ۵۰ سال قبل کاشته شدهاند، ۱۶ هزار درخت آفت زده قطع شود، آمار خیلی خطرناکی نیست، اگرچه از نظر عددی زیاد به نظر میرسد.
وی اضافه کرد: در پارکهای جنگلی تهران هیچ عملیات بهداشتی و پرورشی طی سالهای گذشته برای درختان انجام نشده است. این درختان مانند جمعیتی است که همه همسن و همنژاد هستند. در این شرایط احتمال حمله آفت به آنها وجود دارد. طی این مدت باید کارهای بهداشتی و پرورشی صورت میگرفت و بهمرور زمان درختان ضعیف و مریض با گونههای دیگر جایگزین، تنوع گونهای ایجاد و گونههای سازگارتر و کمنیاز کاشته میشد.
مسئولیت اجتماعی قربانی ساخت و ساز های غیرقانونی
از اظهارات معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران به خوبی می توان به عمق فاجعه ای که درمورد وضعیت درختان بوستان های اطراف تهران رخ داده پی برد.جایی که وی به صراحت عنوان می کند هیچ عملیات بهداشتی و پرورشی درباره درختان صورت نگرفته و به همین دلیل آفت زده شده اند. اگر حتی فرض بگیریم سخنان وی واقعی و صحیح باشد هم قطع درختان بوستان های تهران برخلاف شعارهایی است که در شرایط کنونی شهرداری تهران عنوان می کند.زاکانی شهردار تهران در سال۱۴۰۲ عنوان کرد: « در حوزه توسعه فضای سبز باید گفت که میانگین توسعه فضای سبز در تهران در سالهای قبل ۷۰۰ تا ۸۰۰ هکتار بود که ما در سال اول، فضای سبز پیرامون تهران را ۱۲۵۰ هکتار و سال گذشته ۱۵۰۰ هکتار افزایش دادیم و امسال هم ۲۰۰۰ هکتار افزایش میدهیم». این اظهارات در حالی مطرح می شود که قطع درختان در دوران شهرداری زاکانی صورت گرفته است. در نتیجه شهرداری تهران نه تنها به مسئولیت اجتماعی خود در زمینه حفظ و افزایش سرانه فضای سبز عمل نکرده و بلکه آمار دروغ نیز به مردم ارائه می کند.
نکته مهم در این زمینه این است که حفظ فضای سبز در تهران به مراتب از افزایش آن مهم تر است و اگر شهرداری بتواند همین میزان فضای سبز را نیز نگه دارد کار بزرگی انجام داده است.نکته مهم اما ساخت و سازهای غیرقانونی به جای درختان قطع شده است.اتفاقی که نه تنها از نظر طبیعی برای تهران و شهرهای دیگر کشور پیامدهای منفی و خطرناکی دارد و بلکه پای سودجویان و سوداگران زمین را به این مناطق باز می کند.
نمونه بارز این پیامدهای منفی نقش مخرب ساخت و سازهای غیرقانونی در کوهستان های جنوب و جنوب غربی مشهد بود که در سیل اخیر باعث کشته شدن تعدادی از هم وطنانمان شد.
این در حالی است که فعالان حوزه محیط زیست در۱۰ سال گذشته همواره نسبت به ساخت و سازهای غیرمجاز در مناطق کوهستانی مشرف به شهرهای کشور هشدارهای لازم را داده و حتی زنجیره انسانی تشکیل داده اند.فعالان حوزه محیط زیست در مشهد نیز هشدارهای لازم را داده بودند که نباید در مناطق کوهستان ساخت و سازهای غیرمجاز صورت بگیرد.
از سوی دیگر معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران عدد۱۶ هزار درخت را نسبت به کل درختان بوستان های تهران عدد قابل توجهی نمی داند که بیشتر شبیه سفسطه است تا واقعیت.در واقع وی عدد۱۶ هزار درخت که رقم بسیار زیادی است را در مقابل۲ میلیون درخت قرار می دهد تا عدد قابل توجهی نباشد. این در حالی است که حتی حفظ یک درخت نیز برای افزایش سرانه فضای سبز و نشاط اجتماعی اهمیت بسزایی دارد.
واقعیت این است که در ۶ دهه اخیر بهطور متوسط در هر دهه یکمیلیون هکتار از جنگلهای طبیعی خود را از دست دادهایم. در شرایط کنونی سهم سرانه هر ایرانی از رویشگاههای جنگلی کمتر از ۰٫۱۷ است در حالی که این نسبت در جهان ۰٫۸ هکتار است.در نتیجه ما بهنسبت هر شهروند کره زمین کمتر از یکچهارم از جنگل سهم میبریم، معنیاش باید این باشد که توجه ما به حفظ جنگل باید دستکم چهاربرابر متوسط جهانی باشد که اینگونه نیست و مدام رویشگاههای جنگلیمان بهدلیل تغییر کاربری اراضی و جادهکشیهای غیراصولی و بهخاطر تجاوز اراضی کشاورزی، آتشسوزی و… از بین میروند.
تلاشهایی هم برای درختکاری در کشور میشود که متاسفانه بخش بزرگی از این کار در مناطقی اتفاق میافتد که اصلا رویشگاههای جنگلی طبیعی ما نیستند، یعنی در اطراف شهرهای بزرگ شروع به درختکاری کردهایم و فکر میکنیم این به طبیعتمان کمک میکند، درصورتیکه اگر در جایی درخت بکاریم که آنجا آبیاری مستمر درخت تداوم نداشته باشد، یعنی خلاف قانون طبیعت عمل میکنیم.این مسائل نشان میدهد فقط بهشکل نمادین نهالی میکاریم و برای ما مهم نیست این نهال مسیر چرای دام است یا کسی وجود دارد آبیاریاش کند یا خیر. همه اینها از بین میرود و این اتفاقی است که هر سال رخ میدهد و باعث میشود کلا به ماجرای درختکاری بدبین شویم.