رسانه مسئولیت اجتماعی: محمد حب وطن :مـن رویـایی دارم؛ نـظام حـکـمرانـی آب و محیط زیست کشور دست به یک «بازاندیشی» در خود بزند.
در این بازاندیشی، حکمرانی آب جزئی از حکمرانیِ کلانِ کشور خواهد بود نه جدا از آن؛ پس اصلاح اولی در گروِ اصلاح دومی است.
رویای من این است که ساختار معیوب اقتصـاد پـای خـود را از گُـردۀ نحیـف آب و محیط زیست بردارد.
اقتصاد سوداگر و مبتنی بر سود و سرمایه، نفس محیط زیست ایران را بریده اسـت.
اصلاح ریلگذاریِ اقتصادی کشور بـهسـمت «اقتصاد غیرمنبعمحور و کمآببر» (گردشگری، بـومگردی روستـایی، صنـعت نرمافزار، صنایعدسـتی)، میتـوانـد آبـی را که اقتصاد منبعمحور به گروگان گرفـته است رها سازد تا رودخانهها و تالابهای تشنه را سیراب کند و بر رگ و ریـشۀ آبخـوانهای خشکیده بنشیند.
من رویایی دارم که منابع آب و محیط زیست در مسلخ سیاستهای خارجی و داخلی قربانی نشود.
رویای من این است که تعامل و همزیستی با دنیا کشورم را از گوشۀ انزوا درآورد تا عرصه برای توسعۀ اقتصادی آن هم اقتصاد غیرمنبعمحور نظیر گردشگری باز شود؛ خودکفایی در کشاورزی تنها راه دستیابی به امنیت غذایی تلقی نشود؛
دیپلماسی آب به آن حد از اقتدار برسد که همسایگان نتوانند منابع آب مرزی مشترک را به رویمان ببندند؛
با ورود کشورمان به پیمانهای محیط زیستی و اقلیمی بتوان از کمکهای مالی بینالمللی برای احیای محیط زیست بهرهمند شد.
جای علم و دانش در خیلی از عرصههای سیاستگذاری خالی است.
گفتوگوی بین علم و سیاستگذاری
رویای من این است که «گفتوگوی بین علم و سیاستگذاری» بتواند با ایجاد تفاهم و اجماع بین سیاستگذاران و عالمان منجر به بهبود سیاستها، تصمیمات و برنامههای اجرایی در حفاظت از آب و محیط زیست گردد.
برای این کار باید حرف عالمان حوزههای دیگر نظیر اقتصاد، سیاستگذاری عمومی، جامعهشناسی و … را نیز شنید.
من رویایی دارم که دولت و حاکمیت به همان اندازه که نگران موی بیرون افتاده از روسری دختران سرزمینام است، نگران خشکشدن پیکرههای آبی و آبخوانها و زوال محیط زیست کشور باشد و «ارادۀ سیاسی» خود را بر جلوگیری از این بحران به کار گیرد.
«نبود ارادۀ سیاسی» برای حفاظت و مدیریت سختگیرانۀ آب، به یک سندروم در کشورهای خاورمیانه تبدیل شده است.
سرمایۀ اجتماعی نقش مهمی در مدیریت منابع طبیعی دارد.
رویای من این است که سطح سرمایۀ اجتماعی و اعتماد در جامعه به اندازهای برسد که حفظ محیط زیست و آب به یک «پروژۀ مشترک» بین حاکمیت و مردم تبدیل شود.
مردم در مواجهه با منابع آب و محیطزیست، منفعت درازمدت جمعی را بر منفعت زودگذر فردی ترجیح دهند و اعتماد نهادی به سطحی برسد که مردم در برنامههای دولتها برای نجات آب و محیط زیست همکاری کنند.
فراموش نکنیم که خلق و ترمیم سرمایۀ اجتماعی، کار دولتها و حکومتهاست.
رویای من این است که جامعۀ مدنی (سازمانهای مردمنهاد محیط زیستی) بتواند آزادانه و بهدرستی نقش خود را در مطالبهگری برای حفظ محیطزیست و منابع آب انجام دهد و نگاه امنیتی به این سازمانها برچیده شود.
این جامعۀ مدنی است که برخلاف دو رکن دیگر یعنی بخش خصوصی و دولت، تنها بهدنبال خیر عمومی است.
شفافیت معجزه میکند؛
رویای من این است که طراحان و تصویبکنندگان قوانینی که برخی از آنها به ضرر منابع آب و محیط زیست است، در یک اتاق شیشهای در معرض دید عموم جامعه باشد تا مردم تصمیمات و آراء نمایندگان خود را بهوضوح ببینند.
مسئولی که در معرض دید همگان است، بهراحتی نمیتواند خلاف منافع و خیر عمومی اقدام کند.
من رویایی دارم که اسناد و قوانین بالادستی حوزۀ آب و محیط زیست از روی کاغذ به زمینِ اجرا برسند.
دیگر هیچ سند و مقررۀ جدیدی در حوزۀ مدیریت آب تدوین نشود.
توانمندی و ظرفیت اجرایی نهاد مدیریت آب و کشاورزی و محیط زیست
اسناد مترقیِ زیادی در قالب قوانین و مصوبات دولت و برنامههای توسعۀ پنجساله برای احیاء آب زیرزمینی نوشته شده است، اما همچنان سطح آب زیرزمینی آبخوانها با همان شتابی که داشت درحال افت است و کمکم زمین زیر پای شهرها خالی میشود. من هنوز رویایم این است که بعد از دو دهه اجرای طرح احیاء و تعادلبخشی آب زیرزمینی در کشور، افت سطح آب زیرزمینی در یک آبخوان و تنها در یک آبخوان، متوقف و جبران شود!
نهاد مدیریت آب و کشاورزی و محیط زیست «توانمندی و ظرفیت اجرایی» لازم را برای اجرای این اسناد و قوانین ندارد.
رویای من این است که این ظرفیت بهحدی برسد که بتواند اسناد و برنامههای خوب را بهخوبی اجرا کند.
بودجۀ نهاد حفاظت محیط زیست حداقل به اندازۀ بودجۀ برخی نهادهایی باشد که معلوم نیست چه تأثیر مثبتی در بهبود شرایط جامعه و مردم داشتهاند.
رویای من این است که مدیریت آب فقط در ساخت چند سد و شبکۀ آبیاری و طرح انتقال آب از این طرف کوه به آن طرف کوه خلاصه نشود.
رویای من این است که یک وزیر نیرو در پایان دورۀ وزارت خود، توقف و جبران افت سطح آب زیرزمینی در چند دشت یا احیاء یک دریاچه یا تالاب خشکیده را در عملکرد خود ارائه کند.
من رویایی دارم که دستگاههای اجرایی متولی آب و محیطزیست صندلی و فضایی را برای حضور و مشارکت جامعۀ بهرهبردار آب و تشکلهای محیط زیستی دور میز تصمیمگیریهای خود فراهم کنند.
این واگذاری و تقسیم قدرت، باعث افزایش مسئولیتپذیری همان جامعۀ بهرهبردار در حفاظت منابع آب میشود.
رویای من این است که کودکان سرزمینام شادی را، این طفل گمشدۀ ایران را، در آغوش امواج دریاچهها و تالابهای پریشان ارومیه، هیرمند، هورالعظیم، و در خروش رودخانههای زایندهرود و کشفرود و کارون و ارس و سرباز بازیابند. محمد حبوطن