سید رضا جمشیدی:در چارچوب مفهوم مسئولیت اجتماعی هر کدام از افراد جامعه براساس جایگاه و موقعیتی که دارند نسبت به جامعه خود مسئولیت دارند.هر فردی در جامعه دارای منافع و خواسته هایی است که این خواسته ها ممکن است بین افراد جامعه متفاوت باشد. با این وجود آنچه حائز اهمیت است این است که افراد جامعه در عین حالی که به دنبال تحقق خواسته های خود هستند به تحقق خواسته های دیگران نیز کمک کنند و در نهایت نسبت به توسعه و پیشرفت جامعه در ساحت های مختلف احساس مسئولیت کنند.
هنگامی که فرزند در خانواده ای متولد می شود والدین علاوه بر مسئولیت ذاتی که نسبت به آموزش و تربیت وی دارند می بایست پا را فراتر بگذارند و آموزش های لازم در زمینه مسئولیت پذیری اجتماعی را به وی آموزش بدهند.شرایط باید به سمتی حرکت کند که کودک در مسیر مسئولیت پذیری اجتماعی فراتر از آنچه در محیط خانواده به او آموزش داده می شود قرار داده شود تا در عرصه اجتماعی به بلوغ لازم برای تأثیرگذاری در ساحت های مختلف دست پیدا کند.
کودک در مرحله بعدی وارد مدرسه می شوند که در این محیط زندگی اجتماعی را بیشتر درک می کند و با جزئیات آن اشنا می شود.به همین دلیل مدارس و آموزشگاه ها نیز نقش مهمی در مسئولیت پذیری فرزندان جامعه دارند. هر چه مدارس توجه بیشتری به مسئولیت پذیری اجتماعی در زمینه های مختلف که ریشه های آن در خانواده شکل گرفته داشته باشند به همان میزان شرایط برای تحقق مسئولیت پذیری اجتماعی در فرزندان بیشتر خواهد شد.
نکته دیگر اینکه به دلیل اینکه مدارس زندگی جمعی وجود دارد با مدیریت صحیح این زندگی جمعی و هدف دار کردن آن فرزندان می توانند در شرایطی قرار بگیرند که در زمینه های مختلف علمی،اخلاقی،اجتماعی و… افرادی مسئولیت پذیر شوند که هنگامی که در آینده وارد جامعه شدند به مسئولیت های اجتماعی خود آگاهی داشته باشند و به آن عمل کنند.
پس از این مرحله هر فردی وارد شغل و یا کسب و کاری می شود. در اینجا مسئولیت پذیری که در گذشته به وی آموزش داده شده می تواند جنبه کاربردی داشته باشد و چنین فردی نسبت به کسب و کار و محیط پیرامون خود احساس مسئولیت کند. احساس مسئولیت در کسب و کار نیز تنها مختص به کسب و کار فردی نیست و بلکه کسب و کارهای بزرگ را نیز شامل می شود. در چنین شرایطی هنگامی که فرد از اساس با مسئولیت های اجتماعی آشنایی دارد و برای آنها احترام قائل است می تواند در عرصه اقتصادی نیز یک فرد مسئولیت پذیر باشد که هم به خود سود می رساند و هم به جامعه.
در واقع آن چیزی که حائز اهمیت است نگاه مسئولانه نسبت به جامعه است. مسئولیت اجتماعی این نیست که هر فردی براساس منافع اقتصادی و مالی دست به اقداماتی بزند که به نام مسئولیت اجتماعی تمام شود و بلکه اگر نگاه مصلحانه و مسئولانه به امور اجتماعی در فرد وجود داشته باشد و نهادینه شده باشد می تواند عنوان کرد وی یک شهروند مسئولیت پذیر است که در راستای مسئولیت پذیری اجتماعی خود حرکت می کند.
شهروند مسئولیت پذیر کسی است که نسبت به آسیب هایی که ممکن است به جامعه وارد شود حساسیت داشته باشد و برای مرتفع کردن آن به اندازه توان تلاش کند. نمونه بارز این مسأله را می توان در زمینه محیط زیست مشاهده کرد که یک شهروند مسئولیت پذیر می بایست نسبت به محیط زیستی که در آن زندگی می کند و به جامعه تعلق دارد احساس مسئولیت کند و اجازه ندهد محیط زیست تخریب شود.در چنین شرایطی شهروند مسئولیت پذیر با حساسیت مسائل مرتبط با محیط زیست را دنبال می کند و نسبت به آسیب هایی که ممکن است به محیط زیست وارد شود به موقع اقدام می کند.
مسئولیت اجتماعی از جایی آغاز می شود که ما بی توجهی را کنار بگذاریم و نسبت به مسائل اجتماعی حساس باشیم و به موقع کنش گری داشته باشیم.این کنش گری نیز می بایست در راستای به وجود آوردن یک جامعه ایده آل و مترقی باشد.در واقع هر فردی در جامعه که احساس مسئولیت می کند می تواند با یک اقدام حتی اگر کوچک باشد در راستای مسئولیت اجتماعی خود حرکت کند.هنگامی که همین اقدامات کوچک افراد در سطح جامعه پراکنده می شود و به مرور زمان تقویت می شود به یک باره یک جامعه از وضعیت عادی به یک جامعه مسئولیت پذیر تبدیل خواهد شد که افراد آن جامعه مسئولانه رفتار می کنند ومسئولانه فکر می کنند.بدون تردید چنین جامعه ای در مسیر توسعه و پیشرفت حرکت خواهد کرد و در آینده موفق خواهد بود.