رسانه مسئولیت اجتماعی:کوثر محمدی هنجروئی؛ دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشگر حوزه زنان :نسبت میان زنان به مثابه یک گروه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی شرکتی دست کم دارای دو وجه مهم است.
از یک سو میتوان به زنان به عنوان کارگزاران و عاملان تحقق هرچه بهتر عنصر مسئولیت اجتماعی نگریست و از دیگر سو زنان را به مثابه بهرهمندان و ذینفعان CSR مورد مطالعه قرار داد.
پرواضح است در مورد نخست جایگاه زنان در عرصههای مدیریتی شرکتها، عاملی جهت توجه هرچه بیشتر به تحقق و انجام مسئولیت اجتماعی شرکتها محسوب میشود. بدین معنا که احتمالاً زنان در قامت مدیر، به دلیل برخورداری از روحیات مادرانه و احساسات همدلانهی فزونتر نسبت به مردان توجه بیشتری به مسئولیت اجتماعی شرکت تحت مدیریتشان عطف میکنند. خوشبختانه در ایران و خارج از ایران پژوهشهای موثری در جهت اثبات این نکته انجام شده که حضور زنان در بین اعضای هیئت مدیره میتواند منجر به جدی انگاشتن هر چه بیشتر مبحث مسئولیت اجتماعی شرکتی شود.
در خصوص شقِ دومِ نسبت میان زنان و مسئولیت اجتماعی، میتوان گفت که زنان خود به عنوان گروهی نگریسته میشوند که باید از منافع ایجاد شده توسط مسئولیت اجتماعی شرکتی بهره ببرند. در واقع در اینجا مسئولیت اجتماعی شرکت در خدمت اهدافی متعالی همچون توانمندسازی زنان، افزایش برابری جنسیتی و یا کاهش شکافهای جنسیتی میان زنان و مردان در داخل شرکتها و یا خارج از شرکت است.
احتمالا پاسخ دادن به این سوال که از چه زمانی زنان به عنوان یک گروه مستقل، تحت عنوان ذینفعان مسئولیت اجتماعی به رسمیت شناخته شدهاند مستلزم صرف وقتِ بسیاری است. به بیان سادهتر این که برای نخستین بار کدام یک از برندهای شناخته شده و یا کمتر شناخته شده تصمیم گرفته است در راستای مسئولیت اجتماعی خود قدمی در راه بهبود وضعیت زندگی زنان بردارد امری دشوار است. اما یحتمل کاری سختتر از تعیین زمان مذکور نیز وجود دارد که همانا جریان سازی جنسیتی درخصوص مفهوم مسئولیت اجتماعی است.
در معنایی ابتدایی، جریانسازی جنسیتی حصول اطمینان از این نکته است که دیدگاههای مبتنی بر جنسیت و توجه به هدف برابری جنسیتی در محوریت همهی فعالیتها قرار گیرد. مسلماً از زمان طرح مسئله مسئولیت اجتماعی تا کنون این مفهوم نسبت به مقوله جنسیت بیتفاوت بوده است و ممکن است هنوز هم از دید عدهای، “مسئولیت اجتماعیِ حساس به جنسیت” مفهومی درخور توجه ننماید. حال آنکه در پرتو شکلگیری مفهوم مسئولیت اجتماعی حساس به جنسیت کاستیهای موجود در برنامههای حمایت اجتماعی که زنان را نشانه گرفته است، تا حدی کاهش مییابد.
همانطور که بیان شد ایجاد جریانسازی جنسیتی در مفهوم مسئولیت اجتماعی کاری دشوار و زمانبر است و از آنجا که به طور کلی مفهوم مسئولیت اجتماعی، اغلب به فعالیتهای داوطلبانه شرکتها اطلاق میشود، نمیتوان شرکتها را وادار کرد که به زنان توجه بیشتری نشان دهند. اما میتوان با فرهنگسازی صحیح شرکتها را تشویق کرد که در فعالیتهای خود مسائل زنان را نیز به طور ویژه جانمایی کنند. پرواضح است که عطف توجه و اقدام برندهای بزرگ به مسائل زنان و دختران و متعاقب آن حمایت جامعه از این قبیل اقدامات، میتواند تاثیرات قابل توجهی بر شکلگیری و رواج مفهوم برساختهشدهی “مسئولیت اجتماعیِ حساس به جنسیت” داشته باشد.