«رسانه مسئولیت اجتماعی»-احسان انصاری:مسئولیت اجتماعی در حال تبدیل شدن به رویکردی غالب در تحقیقات و اقدامات پژوهشگران و مدیران است که با هدف همسویی منافع با محیط زیست و توسعه پایدار مد نظر قرار می گیرد.
در واقع با روند توسعه پایدار مفهوم مسئولیت اجتماعی نیز به طور فزاینده ای مهم شده است به طوری که طی چند دهه گذشته، اصطلاح مسئولیت اجتماعی در شرکتهای مدرن محبوبیت زیادی را کسب نموده است. جهانی شدن افزایش حساسیت زیست محیطی و مشکلات اجتماعی مقوله مسئولیت اجتماعی را در خط مقدم استراتژی این شرکت ها قرار داده است .
امروزه شرکت ها به خوبی از نقش خود در رابطه با مسئولیت اجتماعی در سه رکن اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی آگاهی دارند. توجه شرکت ها به جامعه مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن در قبال تأثیرات منفی فعالیت هایشان و همچنین توجه به زیر ساخت های آموزشی بهداشتی توسعه زیر ساخت های ضعیف ریشه کن ساختن فقر و از بین بردن فاصله ی طبقاتی و نابرابری سطوح زندگی بین مناطق مختلف، فراهم آوردن بستر اجتماعی تفریحی و فرهنگی مطلوب و مواردی از این قبیل موجب ایجاد و حفظ تصویری مثبت از سازمان در اذهان جامعه و پیشرفت و ماندگاری آن خواهد شد.
بسیاری از محققین مقوله مسئولیت اجتماعی را حوزه توسعه نیافته در نظر میگیرند که هر نظریه با رویکرد خاصی به آن می نگرد. چهار نظریه رایج در این زمینه شامل نظریه ذینفعان، نظریه سازمان صنعتی، نظریه مبتنی بر منابع و نظریه نهادی می باشد. محققان محرک ها و عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری اجتماعی را از نظر نظریه ها و رویکردهای مختلف بررسی کرده اند.
رویکرد مدیریت ذی نفعان مسئولیت اجتماعی را ابزاری استراتژیک برای دستیابی به اهداف اقتصادی از طریق فعالیت های اجتماعی و استراتژی هایی برای مزیت رقابتی و بازار می داند. بر اساس این نظریه اکثر موانعی که از توسعه مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکت ها جلوگیری می کند حقوق مالکیت و حداکثر سازی ارزش ذینفعان است.نظریه ذینفعان فرض می کند که یک شرکت از مجموعه ذینفعان تشکیل شده است و فقط یک پوسته خالی نیست که متعلق به سهام داران باشد.
در رویکرد سازمان صنعتی عملکرد شرکت معلول عوامل بیرون از سازمان و به ویژه صنعت و ساختار بوده و فقط ابزاری برای حداکثر سازی ارزش در نظر گرفته شده است. اگر چه در نظریات اولیه اخلاقیات جایگاهی نداشت و ارتباط با مسئولیت اجتماعی جهت استفاده از مزیت رقابتی بود، بعدها مسئولیت اجتماعی را در تعامل با استراتژی کسب و کار و عملکرد شرکت موثر دانسته است.
در رویکرد مبتنی بر منابع شرکت منابع و امکانات شرکت ها عنصر کلیدی موفقیت مؤسسات محسوب می شوند. این رویکرد مدعی است که منبع اصلی مزیت رقابتی پایدار در گرو توسعه و استفاده از منابع و امکانات ارزشمند شرکت است و منابع اخلاقی و اجتماعی می تواند به عنوان منبعی از منابع مزیت رقابتی باشد.
در ارتباط با نظریه نهادی در مسئولیت اجتماعی «ماتن» و «مون» پیشنهاد می کنند که چارچوب های نهادی ملی شامل ترکیبات خاص سیستم های سیاسی مالی اقتصادی و فرهنگی بر رفتارهای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر می گذارند. همچنین در چارچوب نظریه نهادی کامپل ادعا می کند که شرایط اقتصادی بر میزانی اثر می گذارد که شرکت ها با روشهای اجتماعی پاسخگو هستند اما این ارتباط می تواند با طیفی از عوامل نهادی محدود یا تقویت شود.
پیاده سازی موفق مسئولیت اجتماعی به بررسی و شناخت عوامل تاثیر گذار در فعالیت های مختلف مسئولیت اجتماعی بستگی دارد. به این عوامل که نقش موثری در به کارگیری موفق اقدامات مسئولیت پذیری اجتماعی در سازمان ایفا می کنند محرکهای مسئولیت اجتماعی گفته می شود. محرک ها می تواند شامل روندها حوادت یا پارامترهایی باشد که بر آینده مسئولیت اجتماعی تاثیر می گذارد.
محققان از دیدگاه های مختلف به بررسی محرک های مسئولیت اجتماعی پرداخته اند. میگنان و رالستون به بررسی محرک های مسئولیت اجتماعی در سازمان ها پرداخته اند. آنها محرک های مسئولیت اجتماعی را در سه رویکرد ارزش محور، عملکرد محور و ذی نفع محور طبقه بندی کردند. رویکرد ارزش محور یک رویکرد خودانگیخته است و به فشارهای بیرونی بستگی دارد. رویکرد عملکرد محور به مزیتهای اقتصادی شرکت در سودهای مستقیم مرتبط است. رویکرد ذی نفع محور عمدتا به ذی نفعان شرکت بستگی دارد.
هایگ و جونز محرک های مسئولیت پذیری اجتماعی را بررسی و در قالب محرک های درونی، محرک های رقابتی، محرکهای بیرونی و محرک های تنظیمی دسته بندی نمودند. مون اهمیت دولت را محرک اصلی ان معرفی می کند و اسمیت ادعا می کند که مشتریان محرک های اصلی آن هستند، زیرا توضیح دهنده تاثیرات اخلاقی بر رفتار مشتریان هستند.
کارتر و جنینیگز چهار محرک اصلی را شامل این موارد می دانند. فرهنگ سازمانی مردم گرا، سیاستهای سازمانی، ابتکارات کارکنان و فشارهای از سوی مشتریان بیرونی.
از نظر لی و چیانگ دلایل پذیرش مسئولیت پذیری اجتماعی شامل موارد زیر است: شهرت، روابط اجتماعی، تنظیم مقررات، تمایل ذی نفعان، فشار عمومی، فشار مشتریان، اخلاقیات کسب و کار، محافظت ریسک استراتژی بازار، موقعیت یابی در بازار استخدام، روابط سیاسی – اجتماعی، نقش های اجتماعی، مزیت استراتژیک، کارایی زنجیره تامین، سازمانهای غیر دولتی، نقش های اجتماعی، صنعت محیط برای منابع و مشروعیت اجتماعی.
برخی از محققان مانند «هسونه» محرک های مسئولیت پذیری اجتماعی را عواملی مانند جهانی سازی، شهرت، تصویب های قانونی، وفاداری مشتریان، هزینه کاهش یافته، ریسک کاهش یافته و شناخت برند معرفی نمودند.
برخی دیگر نیزبه دسترس پذیری منابع مالی ،انسانی و زمانی در ارتباط با توسعه مسئولیت اجتماعی اشاره می کنند. بر اساس نظریه مبتنی بر منابع شرکتها تنها می توانند منابع محدودی را به مسئولیت اجتماعی اختصاص دهند. بر این اساس شرکت های بزرگتر منابع بیشتری را به توسعه مسئولیت اجتماعی اختصاص می دهند. بنابراین اندازه شرکت یک عامل کلیدی در مسئولیت اجتماعی است.
مطالعه کمیل بر اساس رویکرد مدیریت ذی نفعان، رویکرد مبتنی بر منابع و رویکرد سازمان صنعتی نشان داد که عواملی مانند عملکرد مالی مؤسسه، سلامت محیط اقتصادی، رقابت بیانیه، مقررات قوی و مورد حمایت سیستم و صنعت با سازماندهی مناسب، میزان نظارت سازمانهای خصوصی و مستقل مثل سازمان های مردم نهاد و میزان ارتباط شرکت با ذی نفعان بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت مؤثر است.