رسانه مسئولیت اجتماعی: مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها در دهه اخیر به پارادایم غالب و مسلط حوزه اداره شرکتها تبدیل شده است و شرکتهای بزرگ و معتبر جهانی مسئولیت در برابر جامعه و محیط بیرونی را جزیی از استراتژی شرکتی خود میبینند.
این مفهوم، موضوعی است که هماکنون در کشورهای توسعه یافته و کشورهای با اقتصاد باز با تمرکز و تاکید فراوان از سوی دولتها، شرکتها و سازمانها، جامعه مدنی، سازمانهای بینالمللی و مراکز علمی دنیا دنبال می شود.
عملکرد اجتماعی سازمانها
بر اساس نظریه فردریک در سال ۱۹۶۰، مسئولیت پذیری اجتماعی، به اهمیت اقتصاد اجتماعی و منابع انسانی در جهت تحقق اهداف سازمانی اشاره دارد. در سال ۱۹۶۱ جورج گویدر در کتاب سازمان پاسخگو مقوله ذینفعان سازمانی و پاسخگویی به آن ها را مطرح و عنوان کرد که سازمان ها در قبال ذینفعان خود مسئول اند و باید به آنها حساب پس دهند.
اما بر خلاف تئوری ذینفعان، در همان زمان میلتون فریدمن اعتقادی به پاسخگویی به همه ذینفعان را نداشت. در سال ۱۹۷۱ کمیته اقتصادی آمریکا، چرخه ای سه لایه ای از عملکرد اجتماعی سازمان ها ارائه کرد؛
چرخه ای سه لایه ای
• لایه درونی این چرخه عبارت بود از وظایف و فعالیت های اقتصادی
• لایه میانی عبارت بود از وظایف اقتصادی سازمان اما با مراعات ارزش ها و اولویت های اجتماعی
• لایه سوم و بیرونی نیز عبارت بود از مسئولیت های غیرمتشکلی که سازمان ها برای پیشرفت در محیط اجتماعی به عهده داشتند.
پراکاش هم در آن سال برای اولین بار اصطلاح پاسخ گویی اجتماعی سازمان را مطرح کرد. در سال ۱۹۷۶ آکرمن و بوئر، اصطلاح پاسخ گویی اجتماعی سازمانی را بسط داده و تلاش می کردند تا از طریق توسعه فرآیندهای داخلی مدیریت، با تربیت سازمان های انعطاف پذیر و پاسخ گوی اجتماعی به تغییرات بیرونی در محیط اجتماعی پاسخ دهند.
آنان مفهوم پاسخ گویی اجتماعی سازمانی را به عنوان یک معمای تازه برای سازمان ها مطرح کردند. در سال ۱۹۷۹ آرچی کارول مدل سه بعدی مسئولیت در قبال مسائل اجتماعی سازمان را به شکل زیر ارائه داد:
مدل سه بعدی مسئولیت اجتماعی
بعد اول: گزارش گیری اجتماعی؛
بعد دوم: شناسایی و تشخیص مشکلات اجتماعی مرتبط با گزارش گیری اجتماعی سامان؛
بعد سوم: فلسفه پاسخگویی و انگیزش سازمان برای پاسخ به مشکلات اجتماعی مرتبط با سازمان است که نگرشی انسان دوستانه دارد.
در سال ۱۹۸۴ پیتر دراکر نیز در مطالعات خود به این نتیجه رسید که مسئولیت پذیری اجتماعی، دارای توان کنترل مسائل و مشکلات اجتماعی سازمان در دست یابی به فرصت های اقتصادی، افزایش حجم تولید و ارتقای شایستگی های نیروی انسانی، بهبود سلامت شغلی و پرداخت های مناسب به کارکنان است.
در سال ۱۹۹۱ کارول هرم مسئولیت های راهبردی شرکت ها و سازمان ها را در قالب موارد ذیل بیان نمود:
مسئولیت اقتصادی: آنچه سازمان باید برای حداکثرسازی سود انجام دهد
مسئولیت حقوقی: آنچه سازمان مجبور و ملزم است که انجام دهد
مسئولیت اخلاقی: آنچه سازمان بهتر است انجام دهد
مسئولیت فداکارانه و انسان دوستانه: آنچه سازمان مایل است انجام دهد.
در سال ۱۹۹۹ سالیوان یک سری اصول جهانی را برای مسئولیت پذیری در قبال مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کسب و کارها پیشنهاد داد. شامل: آموزش و تعلیم کارکنانی که پیشرفت نکرده اند، حساسیت بیشتر نسبت به مردم و ارتقای کیفیت زندگی کارکنان و جامعه.
ملاحظه می شود که در دهه های اخیر، سازمان ها و کسب و کارها تلاش جدی ای را برای کسب آگاهی از مسئولیت پذیری اجتماعی و گزارش اجتماعی ذینفعان و ارتباط آن با مدیریت استراتژیک سازمانی خود آغاز کرده اند. اما هنوز این موضوع هم نوظهور و تازه است و در خصوص تبعات اجرا یا عدم اجرای خط مشی های مرتبط با آن در مطالعات گوناگون بحث های بسیاری جریان دارد.
مفهوم حسابرسی مسئولیتهای اجتماعی شرکتها
یکی از بحثهای بسیار جالب مطرح شده در زمینه فعالیتهای اجتماعی در سالهای ۱۹۶۰و۱۹۷۰ مفهوم حسابرسی مسئولیتهای اجتماعی شرکت است. چنانچه شرکتها در مقابل اثراتی که بر اجتماع و محیط میگذارند، پاسخگو باشند و همانند حسابرسی مالی به یک حسابرسی اجتماعی سالانه تن دهند، به نظر میرسد یک سیستم ایدهآل در ارزیابی مسئولیتهای اجتماعی شرکت شکل خواهد گرفت.
به گزارش رسانه مسئولیت اجتماعی، حسابرسی اجتماعی فرایندی است که واحد تجاری را قادر میسازد تا منافع و محدودیتهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی را ارزیابی کرده و آن را توجیه نماید. این روشی است که یک سازمان برای خلق ارزش و رسیدن به اهدافی که متعهد شده است انجام میدهد.