دکتر امان الله قرایی مقدم در گفت وگو با «رسانه مسئولیت اجتماعی»:
بحران اقتصادی چه نقشی در تحقق مسئولیت اجتماعی دارد؟چگونه می توان با وجود چالش های اقتصادی به تحقق مسئولیت اجتماعی امیدوار بود؟مسئولیت اجتماعی چه کمکی به عبور از چالش های موجود جامعه می کند؟برای پاسخ به این سوالات«رسانه مسئولیت اجتماعی» با دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.
در شرایطی که مردم با شرایط نامناسب اقتصادی مواجه هستند مسئولیت اجتماعی چه نقشی می تواند ایفا کند؟
مسئولیت های اجتماعی چه به صورت فردی و چه به صورت شرکتی کاملا داوطلبانه است و بر روی این ایده استوار است که به جای منفعل بودن نسبت به مشکلات اجتماعی ، اقدامی فعال را نسبت به آن ها داشته باشیم و رفتارهای مضر و مخرب را که به صورت غیر مسئولانه روی می دهد قبل از آسیب رساندن به اجتماع و محیط از بین ببریم.واقعیت این است که همه مردم اعم از کارگر وکارمند و مشاغل دیگر دغدغه معیشتی دارند و این دغدغه تنها مختص مسئولان جامعه نیست.هنگامی که گفته می شود شصت میلیون از افراد جامعه به کمک های معیشتی برای گذران زندگی خود نیاز دارندبه معنای این است که جامعه طبقه متوسط خود را از دست داده است.در شرایط کنونی اغلب اقشار جامعه در وضعیت نامناسب اقتصادی زندگی می کنند.نکته دیگر اینکه براساس آمارهای مطرح شده در حدود شانزده میلیون جوان ایرانی هنوز ازدواج نکرده اند و مجرد هستند. این در حالی است که وضعیت بیکاری در جامعه ایران روز به روز وخیم تر می شود و تعداد بیکاران افزایش پیدا می کند.همه این مسائل نیز به مسئولیت اجتماعی در گذشته و حال جامعه نقش دارند. مدیریت دولتی و ریاست جمهوری دارای اقتدار لازم نیست. بدون شک یکی از مهم ترین دلیل تشدید بحران ها همین مسأله است.نکته دیگر اینکه باور مردم نسبت به مسئولان مدت هاست که خدشه دار شده و به همین دلیل نیز ما با نوعی بی اعتمادی اجتماعی مواجه هستیم.
این بی اعتمادی به چه میزان تحت تأثیر مشکلات معیشتی مردم بوده است؟
در جامعه شناسی دو نوع اعتماد افقی و عمودی وجود دارد. اعتماد افقی اعتماد بین مردم و مردم است و اعتماد عمودی اعتماد مردم به مسئولان است.از سوی دیگر اعتماد اجتماعی یکی از مهم ترین ارکان مسئولیت اجتماعی به شمار می رود.امروز در جامعه ایران اعتماد عمودی با چالش مواجه شده است.منشأ این بی اعتمادی نیز در میان مسئولان است. سرمایه اجتماعی و از همه مهمتر اعتماد اجتماعی ، پدیده ای است ، مربوط به همه افراد که هم از کنش های متقابل فردی پایه و مایه می گیرد و ریشه تاریخی طولانی دارد .این سرمایه در طول زمان به وجود آمده ، صیقل خورده و تغییر یافته وهم از پایین به بالا و برعکس در حرکت است .نکته دیگر اینکه سرمایه اجتماعی برخلاف سرمایه طبیعی وتکنولوژیکی که هرچه بیشتر مصرف شود فرسوده وکهنه می گردند از بین نمی رود و به مرور زمان بارورتر،موثر تروماندگارتر می شود ودر بازدهی وچسبندگی دیگر سرمایه ها تاثیر بیشتری می گذارد و «خود زایی» و«خودمولدی» آن افزایش می یابد.از سوی دیگر بین اعتماد عمودی و مردم سالاری واقعی رابطه متقابل وجود دارد و هر دوی این مسائل در تحقق مسئولیت اجتماعی نقش دارد.در چنین شرایطی ضعف اعتماد اجتماعی و عدم آگاهی وخودآگاهی مردم موجب فقدان مردم سالاری واقعی یا دمو کراسی می شود.در چهل سال گذشته شعارهای زیادی درباره مشکلات مردم مطرح شداما هیچ گاه شکل عملیاتی به خود نگرفت.
با وجود مشکلات معیشتی و اقتصادی چگونه می توان به تحقق مسئولیت اجتماعی در جامعه ایران امیدوار بود؟
طی تحقیقات که بر روی صفحات مجازی لاکچری های ساکن ایران ، در بازه زمانی مشخصی که پس از اعمال شدیدتر تحریم ها صورت گرفته شاهد عدم تاثیر گذاری این تحریم ها بر روی زندگی اکثریت این افراد بوده ایم و موضوع حائز اهمیت دراین خصوص، بی تفاوتی اکثر افراد قشر مرفه نسبت به زندگی اقشار دیگر جامعه است که در یک کشور در حال زندگی کردن هستند که نشان دهنده مسئولیت اجتماعی کمرنگ در بین این افراد نسبت به اتفاقاتی که در پیرامون آن ها رخ می دهد است و نکته مهمتر آنجاست که عدم مسئولیت پذیری اجتماعی در بین جوانان این قشر بسیار پررنگ تر است ؛ گویی انگار در این کشور هستند ولی نیستند.براساس نظریه امیل دورکیم که جوامع را به دو گروه ارگانیکی و مکانیکی تقسیم بندی کرد جامعه ایران در مرحله مکانیکی قرار دارد و هنوز به مرحله ارگانیکی نرسیده است. هرچه جوامع توسعه نیافته ترباشند، همبستگی مکانیک تر است و هر چه جامعه توسعه یافته تر باشد ارگانیک تر است.توسعه یافتگی جامعه به مسئولیت اجتماعی نیز ارتباط دارد و هرچه جامعه توسعه یافته تر باشد شرایط برای تقویت مسئولیت اجتماعی بیشتر فراهم می شود.
در جامعه ارگانیکی که همه جامعه را یک پیکر واحد مثل بدن می دانند تعهد و وجدان کاری وجود دارد، چراکه می دانند اگر کوتاهی کنند، ضرر می بینند نه تنها سازمان بلکه می دانند اگر در کار کوتاهی کنند، ممکن است جامعه هم آسیب ببیند. اما در کشور ما اینگونه نیست و سازمان ها بدون یک پیوند ارگانیک و هماهنگی و همبستگی در مواقع بحرانی عمل می کنند.ضعف مسئولیت اجتماعی در ایران نیز در همین جا نمود پیدا می کند.
براساس تئوری امیل دورکیم جوامع عقبمانده که در آنها همبستگی مکانیکال و ماشینی است؛ یعنی مردم کار میکنند درحالیکه از یکدیگر هیچ نمیدانند و از هم خبر ندارند. جامعه اینطور پیشرفت نمیکند. نوع دوم، همبستگی ارگانیکی است که جامعه در آن به پیکر انسان تشبیه میشود. هرکسی خود را جزیی از این جامعه میداند که اگر مشکلی در کارش ایجاد شود، میداند که در کل جامعه خلل ایجاد خواهد شد و این به ضرر کل سیستم است.بنده معتقدم جامعه ایران هنوز در مرحله جامعه مکانیکی باقی مانده و به همین دلیل اجزای تصمیم گیری جامعه نسبت به هم بی تفاوت و بی احساس هستند و با هم پیوند ارگانیک ندارند.