«برابری جنسیتی» اولویت جدید مسئولیت اجتماعی شرکت ها/بررسی شاخص نابرابری جنسیتی در استان های مختلف
«رسانه مسئولیت اجتماعی»:یکی از حوزه های مهم انجام مسئولیتهای اجتماعی در دنیا تلاش برای پرداخت برابر دستمزد به زنان و مردان است. در واقع برابری دستمزد و برابری ارایه فرصتهای شغلی به زنان و مردان در کشورهای مختلف به عنوان یک گام مهم توسط شرکتها در حوزه مسئولیتهای اجتماعی تعریف شده است. یکی از چالشهایی […]
«رسانه مسئولیت اجتماعی»:یکی از حوزه های مهم انجام مسئولیتهای اجتماعی در دنیا تلاش برای پرداخت برابر دستمزد به زنان و مردان است. در واقع برابری دستمزد و برابری ارایه فرصتهای شغلی به زنان و مردان در کشورهای مختلف به عنوان یک گام مهم توسط شرکتها در حوزه مسئولیتهای اجتماعی تعریف شده است.
یکی از چالشهایی که این روزها در دنیا وجود دارد تفاوت دستمزد زنان و مردان در مشاغل مشابه و حتی تفاوت در دسترسی زنان و مردان به فرصتهای شغلی است. بررسی آمارها نشان می دهد حتی در جریان همه گیری کرونا هم نرخ بیکاری زنان و کاهش دستمزد آنها بیش از مردان بود و به همین دلیل این گروه با مشکلات اقتصادی بیشتری نسبت به مرادن روبرو شدند.
اما در این روزها که در مورد ضرورت حمایت از نیروی کار در سالهای بحرانی و عدم اجرای طرح تعدیل نیرو در شرکتهای بزرگ صحبت می شود، موضوع برابری جنسیتی در دسترسی به فرصتهای شغلی و حتی دستمزد هم به عنوان یک مسئولیت مهم شرکتها معرفی شده است.
نشریه فوربس در این زمینه می نویسد:« مسئولیت اجتماعی شرکتها به معنای تلاش آنها برای منفعت رساندن به جامعه است.
در صورتی که شرکتهای بزرگ این مسئولیت را برای رساندن منفعت به نیمی از ساکنان زمین یعنی زنان انجام دهند، می توانند ادعا کنند که بهترین سیاست را اجرا کرده اند و تاثیر مسئولیت اجتماعی انجام شده توسط آنها حتی در دهه های آتی هم در جامعه به جا می ماند.
مساله ای که باعث شده است تا نابرابری جنسیتی در بازار کار به عنوان معضلی در دنیای مدرن تعریف شود.
طبق گزارش منتشر شده توسط فوربس یکی از حوزه های مهم انجام مسئولیتهای اجتماعی در دنیا تلاش برای پرداخت برابر دستمزد به زنان و مردان است.
در واقع برابری دستمزد و برابری ارایه فرصتهای شغلی به زنان و مردان در کشورهای مختلف به عنوان یک گام مهم توسط شرکتها در حوزه مسئولیتهای اجتماعی تعریف شده است.
البته برخی از شرکتها در این زمینه فعالیت کرده اند و موفقیتهایی هم کسب کرده اند.به عنوان مثال در سال ۲۰۲۰ شرکت «گاپ»به عنوان اولین شرکت بزرگ جهان معرفی شد که دستمزد زنان و مردان را برابر تعیین کرده است.
معرفی این شرکت به عنوان اولین شرکت فعال در این زمینه باعث شد تا رتبه آنها در انجام مسئولیتهای اجتماعی افزایش یابد و شمار افراد متقاضی اشتغال در این شرکت افزایش یابد.
فوربس در این زمینه می نویسد:« افزایش تقاضا برای اشتغال در این شرکت به معنای افزایش قدرت انتخاب شرکت است و این فرصت را می دهد تا بهترین نیروها را استخدام کند و بهره وری بالاتری به دست بیاورد».
این نشریه تاکید می کند که در سال ۲۰۲۱ باید شرکتها در حوزه برابری جنسیتی در اشتغال و پرداخت دستمزد نقش فعال تری داشته باشند و بدانند که این سیاست می تواند به عنوان یکی از مهمترین مسئولیتهای اجتماعی آنها معرفی شود.
در صورتی که شرکتهای بزرگ در این حوزه فعالیت کنند می توانند تاثیری ماندگار روی جامعه بگذارند.
وضعیت برابری جنسیتی در ایران
برای اولین بار مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۶ شکاف جنسیتی را بعنوان یک شاخص مقایسه در میان دو جنس مطرح کرد. بر پایه دادههای این نهاد، شاخص شکاف جنسیتی عددی است بین صفر و یک. یک، نماد کامل برابری و صفر نماد کامل نابرابری است.
این نهاد تنها به قوانین و اسناد بسنده نمی کند بلکه آنچه در جامعه عملی می گردد نیز مورد نظر آنهاست. اما مولفههای اصلی این شاخص چیست؟
در اینجا ۴ عامل موثر است. اول آموزش: سطح تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی و دورههای کارآموزی. دوم: مشارکت اقتصادی، فرصتها و توانایی زنان و مردان جامعه، میزان مشارکت در نیروی کار، نوع شغل و درآمد. سوم: قدرت سیاسی، تعداد، جایگاه و توانمندی زنان و مردان در پست های سیاسی. و بالاخره بهداشت و سلامت: بیماریها، دسترسی به درمان، طول عمر و کیفیت سلامتی زنان و مردان.
مفهوم نابرابری جنسیتی به معنای توزیع نابرابر ثروت، قدرت و مزایای جامعه میان زنان و مردان است. نابرابری جنسیتی یک ویژگی غالب در کشورهای در حال توسعه است و به اشکال مختلف به صورت نابرابری در درآمد، دستیابی به فرصتها، آموزش، دسترسی به اشتغال رسمی، موقعیتهای مدیریتی و سیاسی و بالاخره نابرابری در قدرت چانهزنی در درون خانواده ظاهر میشود.
براساس مطالعات صورت گرفته در خصوص شاخص نابرابری جنسیتی در ایران، بالاترین میزان نابرابری در استان سیستان و بلوچستان و کمترین میزان نابرابری در استانهای گیلان و زنجان است.
استانهای کهگیلویه و بویر احمد و هرمزگان نیز از میزان نابرابری بیشتری نسبت به سایر استانها برخوردار بودند. اما این شاخص در استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان، اردبیل و خراسان رضوی به یک میزان و در حد مطلوبتری نسبت به سایر استانها قرار داشت.
طبق این نتایج نرخ مشارکت اقتصادی کشور ۳۸.۲ درصد بود و بالاترین نرخ مربوط به استان اردبیل ۴۳.۷ و پایینترین میزان مربوط به استان سیستان و بلوچستان است. مشارکت اقتصادی کشور برای زنان استان اردبیل با میزان ۱۹.۶ درصد بیشترین و در استان مرکزی با میزان ۸.۱ درصد کمترین است.
نرخ باسوادی کل کشور ۸۴ درصد است. بالاترین نرخ با سوادی زنان و مردان مربوط به استان تهران و کمترین مقدار در استان سیستان و بلوچستان است.
طبق بررسیها میانگین نرخ بیکاری کل کشور ۱۱ درصد بود. بالاترین نرخ بیکاری به تفکیک جنسیت، در زنان استان کهگیلویه و بویر احمد و مردان استان کرمانشاه و کمترین نرخ بیکاری مربوط به زنان استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی و مردان استان کرمان است.
میزان رضایت از زندگی کلی در زنان کشور ۱.۲۴ و در مردان ۱.۴۷ است. بیشترین میزان رضایت از زندگی در مردان استان کهگیلویه و بویر احمد و استان قم و کمترین میزان رضایت از زندگی مربوط به زنان استان ایلام و استان کرمان است.
بررسیها نشان میدهد که امید به زندگی در استانهای تهران و البرز بیشتر از سایر استانها است (بالاتر از ۷۶ سال) و در استانهای هرمزگان و خراسان شمالی کمتر از سایر استانها (۷۱ سال) است. تنها استان با امید به زندگی کمتر از ۷۰ سال، استان سیستان و بلوچستان (۶۷.۴۵ سال) است.
کاهش شکاف جنسیتی به مولفههای متفاوتی وابسته است. توانمندی زنان در ابعاد مختلف، تغییر قوانین تبعیض آمیز، افزایش آگاهی جامعه، رشد سازمانهای غیر انتفاعی زنان و استفاده از تجارب بین المللی از جمله این راهکارهاست.
البته نقش رسانهها و جامعه مدنی در اطلاع رسانی و آموزش همگانی و نیز نقد و بررسی سیاستهای دولتی بسیار حائز اهمیت است.» به نظر می رسد که مجموعه این عوامل یعنی هم مولفههای داخلی و هم بین المللی در رفع تبعیض جنسیتی الزام آور است.