بررسی انسجام CSR در ایران و چالشهای آن
رسانه مسئولیت اجتماعی:مسئولیتهای اجتماعی شرکتی (CSR) مجموعهای از اصول و رویههایی است که شرکتها برای اعمال تعهدات اخلاقی و اجتماعی خود نسبت به جامعه و محیطزیست بهکار میبرند. به گزارش رسانه مسئولیت اجتماعی:در یک دهه اخیر تحتتأثیر تحولات جهانی و آگاهی بیشتر از حقوق بشر، محیط زیست و مسائل اجتماعی، مسئولیت اجتماعی شرکتی به موضوعی […]
رسانه مسئولیت اجتماعی:مسئولیتهای اجتماعی شرکتی (CSR) مجموعهای از اصول و رویههایی است که شرکتها برای اعمال تعهدات اخلاقی و اجتماعی خود نسبت به جامعه و محیطزیست بهکار میبرند.
به گزارش رسانه مسئولیت اجتماعی:در یک دهه اخیر تحتتأثیر تحولات جهانی و آگاهی بیشتر از حقوق بشر، محیط زیست و مسائل اجتماعی، مسئولیت اجتماعی شرکتی به موضوعی جدی در کسبوکارهای ایرانی تبدیل شد و شرکتها بهتدریج شروع به انتشار گزارشهای CSR و توجه به مسائل اجتماعی و محیطی کردند.
و امروز با افزایش توجه به مفهوم توسعه پایدار و مسئولیتهای اجتماعی، شرکتها و سازمانهای بیشتری به اجرای برنامهها و سیاستهای CSR روی آوردهاند.
دولت و سازمانهای غیردولتی نیز در این زمینه فعالتر شدهاند.
بااینحال، CSR در کشورمان با چالشهای مختلفی روبهروست.
در بسیاری از موارد، ضعف در قوانین و مقررات مربوط به CSR باعث میشود که شرکتها بیشتر به دنبال سودآوری باشند تا مسئولیت اجتماعی. از طرف دیگر، تقلید از الگوهای خارجی نقش قابلتوجهی در CSR شرکتها دارد، چنانکه برخی از شرکتها ممکن است صرفاً به دلیل فشارهای بینالمللی یا بهعنوان یک استراتژی بازاریابی، اقدام به اجرای CSR میکنند، بدون اینکه درک عمیقی از نیازهای واقعی جامعه داشته باشند و یا برای درک این موضوع تلاش کنند.
هامون طهماسبی مشاور حوزه مسئولیت اجتماعی و پایداری در گفت گویی به بررسی انسجام CSR در ایران و چالشهای آن پرداخته است که در ادامه مطلب میخوانید:
در کشور ما CSR چقدر تقلید از دیگر جوامع و چقدر برآمده از مطالبات اجتماعی است؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است که CSR را دقیق تعریف کنیم. اگر CSR در کارهایی که شرکتها از جنس خیریه و کمکهای اهدایی به جامعه و پروژههای اجتماعی انجام میدهند، خلاصه شود، درواقع CSR محدود میشود و این همین نگاهی است که الان در جامعه وجود دارد.
شرکتها باید در قبال تمام کارهایشان و اثری که بر جامعه، اقتصاد و محیط زیست میگذارند، مسئولیتپذیر و پاسخگو باشند. مثلاً یک شرکت فولاد که آب زیادی مصرف میکند و آلودگی ایجاد میکند، صرفاً با ساخت باشگاه ورزشی نمیتوان گفت CSR انجام داده است. درواقع، باید در بحث مصرف منابع، حقوق کارکنان، ایمنی کارکنان در محیط کار، حقوق جوامع محلی، حقوق محیطزیست و … نیز مسئولانه عمل کند.
CSR در ایران هم برآمده از مطالبات اجتماعی است، هم تقلید از دیگر جوامع. بنا به مطالعات موجود، خاستگاه CSR در کشورهای غربی و شرقی لزوماً یکسان نیست؛ یعنی کشورهای غربی CSR از توقعات اجتماعی یا مطالبهگریهای اجتماعی برای پاسخگو کردن شرکتها و جنبشهای اجتماعی و اعتراضاتی بوده است.
اما در جوامع شرقی که محدود به ایران هم نیست و حتی کشورهایی مثل ژاپن و کره را هم در بر میگیرد، نقش ارزشها و هنجارهای اجتماعی را پررنگ میبینیم.
در هنگام بلایایی مثل زلزله و سیل، شرکتها احساس مسئولیت میکنند و به آسیبدیدگان کمک میکنند؛ نه به این دلیل که با مطالبات اجتماعی تحتفشار قرار دارند، بلکه بهطور سنتی فضای بنگاههای اقتصادی در کار خیر همراه و پیشقدم بوده و هستند.
اما تقریباً از دهه ۸۰ بهبعد که فضای کسبوکار بهتدریج بهسمت مدرن شدن رفت و شاید بهدلیل تاریخی نبودن این مفاهیم در کشورمان جای امکان در این مفاهیم داشتیم و درواقع، شاید انقطاعی رخ داد با ریشههای گذشته خودمان. مشاوران شرکتها و مدرسان سعی کردند CSR را با این مفهوم غربیاش در اینجا جا بیندازند؛ نه با مفهوم ایرانی و نه حتی مفهوم شرقی. امروزه نیز توجه شرکتها به CSR، خصوصاً شرکتهای استارتاپی و پیشرو و مدرن، نگاهی غربی به این مقوله دارند؛ نه شرقی و ایرانی.
مردم ما هم مطالبات اجتماعی دارند، بهطوری که بسیاری از شرکتها از شرکتهای نفت، گاز و پتروشیمی که در جوار جوامع محلی هستند، مطالباتی را طلب میکنند.
اما بهدلیل عدم رشد اجتماعی کافی ، مردم حقوق خودشان را بهخوبی نمیدانند و فهم کامل و درستی از توسعه ندارند، مطالبات و مطالبهگری جامعه محلی نیز با نوقص و معایبی همراه است.
مثلاً یک شرکت معدنی داریم که ممکن است کلی آلایندگی ایجاد بکند که اثرات سوخت اقتصادی، محیط زیستی و آثار اجتماعی ناگوار داشته باشد، اما مردم جامعه محلی اینکه مثلاً شرکت حامی تیم ورزشی روستا بشود یا برای خرید جهیزیه کمک بکند، برایشان مسئولیت اجتماعی شرکت تعریف میشود.
این نگاه بسیار محدود به یک توقع اجتماعی است و میتواند به سطح بالاتری برود که به نتیجه آموزش و رشدیافتگی بیانجامد.
در این زمینه، شرکتها باید در تمامی فرایندهای خود، مسئولانه عمل کنند و نسبت به پیامدهای خود بر جامعه، محیط زیست و اقتصاد جامعه محلی و کشور پاسخگو باشند.
قانونمند کردن CSR محدودکننده رشد آن نیست و مانع سیر طبیعی آن و تعدیل بین رفتار شرکتها و توقعات اجتماعی نمیشود؟
اگر بخواهیم در زمینه CSR قانونی داشته باشیم، نیازمندیم ابتدا برای ضابطهمند کردن بحث مسئولیت اجتماعی شرکتهای دولتی اقدام کنیم؛ چون اقتصاد بخش خصوصی متفاوت است
براساس مطالعات جهانی و روندی که در کشورهای غربی شکل گرفته و در دنیای مدرن امروز CSR بهطور همزمان از دو نیروی بیرونی از سمت بنگاهها تأثیر میپذیرد؛ اول، مطالبهگری جوامع است.
اما بخش دیگر مربوط به سیاستگذاری، تنظیمگری و فشار از سوی دولتها است که در چارچوب همچون نهادهایی مثل قانون میتوان مصادیقش را مشاهده کرد. این موضوع را نباید در نظر دور داشت.
برخی بهغلط فکر میکنند CSR فقط یک رابطه بین شرکت و جامعه است.
اما جاییکه CSR توانسته مصالح عمومی را تضمین کند و تحقق بخشد، درواقع جایی بوده که هر دو نیرو، مطالبهگری مردمی و سیاستگذاری، بهخوبی عمل کردهاند.
فشار از سمت یک دولت و حاکمیت خیرخواه و خردمند و یک تنظیمکننده درست و شایسته بههمراه نیروی دوم از سمت جامعه مدنی و مطالباتی که جامعه مدنی داشته است، که فقط البته جامعه مدنی فقط مردم نیستند بلکه رسانهها و انجمنها و مؤسسات مردمنهاد هم هستند. لذا قانونمند کردن سیاست محدودکننده نیست.
این یک بخش از مسیر است که بسیاری از کشورها تجربه آن را داشتهاند.
اما میتوانیم درباره این صحبت کنیم که این قانونمندی به چه شکلی باید باشد.
سیاستگذاریها میتواند قوانینی نرم یا سخت باشد، هم تنبیه باشد و هم تشویق.
اگر قانون را حذف کنیم و تصور کنیم که رابطه طبیعی بین بنگاه و جامعه مدنی خودبهخود تنظیم میشود، این یک واقعیت نیست.
زیرا جامعه مدنی معمولاً از آن آگاهی و قدرت کافی برخوردار نیست که بتواند یک مطالبهگری صحیح و درست از شرکت داشته باشد.
بهعلاوه، خیلی مواقع جامعه مدنی فقط میداند که مثلاً در حال تولید سود است و طبق این توقع از بنگاه انتظار دارد که از آن سود به او هم بدهد و بسیاری دیگر از فعالیتها را صرفاً با فعالیتهای صرف خیرخواهانه در یک تعریف محدود محاسبه میکند. اما ممکن است اتفاقات ناگوار دیگری در سطح توسعه برای آن منطقه، کشور و جامعه رخ بدهد که بدون آگاهی از آنها نتوانیم مطالبهگری صحیحی داشته باشیم.
علاوه بر این، جامعه مدنی قدرت کافی ندارد.
ما رابطهای نداریم که در آن هموزنی و همترازی باشد تا انتظار داشته باشیم که از یکدیگر ارتقا پیدا کنیم.
بسیاری مواقع رسانهها تحتفشار هستند که بهویژه در جوامع کوچک و محلی انتقاد بکنند.
رسانههای محلی عملاً بهعنوان تأمینکنندگان و ستایشگران گزارشها عمل کردهاند و درواقع آگهیهای شرکتها را منتشر میکنند و این رابطه، نهایتاً یکطرفه است که شرکت پول میدهد و جامعه مدنی و رسانهها هم عامل تبلیغاتی شرکت شدهاند.
نه جامعه مدنی و نه قوانین نمیتوانند به تنهایی تنظیمکننده و اصلاحکننده مقوله مسئولیتهای اجتماعی شرکتی باشد.
فشار از بالا کافی نیست و ما نیاز داریم جامعه مدنی را هم توانمند کنیم تا بتواند رابطه درستی بین شرکتها و جامعه تنظیم کند؛ نه اینکه صرفاً با قانونگذاری در نظام اقتصادی اخلال ایجاد شود یا بهسمت انفعال کشیده شود که از سویی زمینهساز فساد و ناکارآمدی و تخریب محیطزیست و آسیبهای اجتماعی شود.
آیا دخالت دولت و حکومت موجب انحراف CSR از مسیر طبیعی خود نمیشود؟
بنابه مطالعات موجود، خاستگاه CSR در کشورهای غربی و شرقی لزوماً یکسان نیست؛
در کشورهای غربی مطالبهگریهای اجتماعی و در جوامع شرقی ارزشها و هنجارهای اجتماعی بیشترین تأثیر را داشته است
باید گفت که دخالت دولت به انحراف CSR منجر نمیشود، بلکه اصلاً لازم است.
در دنیا هم همین موضوع وجود داشته که در کشورهای شرقی و غربی همیشه سیاستگذاری و تنظیمگری وجود داشته و یکی از مصادیق آن، قانون است.
پس نهتنها انحراف ایجاد نمیکند، بلکه ضروری است.
نکتهای که همیشه وجود دارد این است که هر قانونی خوب نیست.
قوانین زیادی وجود داردکه در تضاد با خود مفهوم CSR قرار میگیرند؛ چنانکه ما آن را در برخی پیشنویسهای موجود دیدیم.
چنین پیشنویسهایی درواقع به ایجاد تصوری میانجامند که فکر کنیم بنگاه نهاد پولداری است که باید از این پول برای مسائل توسعه استفاده کند.
در این حالت، CSR همچون نوعی وضع مالیات جدید برای شرکتها محسوب میشود.
این نگاه، CSR را محدود میکند و نفوذ آزادی عملی بخش خصوصی و همچنین کارکرد اقتصادی خود را نادیده میگیرد.
اگر قوانینی درست نباشند، میتوانند به انحراف منجر شوند.
اما به همین خاطر، به آگاهی مبتنیبر شناخت زمین بازی کشور و تجارب جهانی نیاز داریم و بهویژه باید بررسی کنیم کدامیک از تنظیمگریها و قوانین بهتر عمل کردهاند.
این مستلزم آن است که در مسیری که میخواهیم پیش برویم، توجه به تجارب جهانی، بهویژه در کشورهایی که از لحاظ بافت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شباهت بیشتری به ایران دارند، در نظر گرفته شود.
با توجه به پیشنویش قانون مسئولیتهای اجتماعی شرکتی چه پیشنهادی برای بهتر عمل کردن در این زمینه دارید؟
اگر بخواهیم در این زمینه قانونی داشته باشیم، نیازمندیم ابتدا برای ضابطهمند کردن بحث مسئولیت اجتماعی شرکتهای دولتی اقدام کنیم و تنها به این موضوع بپردازیم؛ چون اقتصاد بخش خصوصی متفاوت است.
ما با واقعیتی مواجه هستیم که بسیاری از شرکتهای دولتی درواقع به درآمدزایی و افزایش درآمدهای عمومی کشور میپردازند.
در اصل وظیفه مسئولیت اجتماعی شرکتی، این نیست که شرکتها بهعنوان مثال بخواهند از درآمدهای خود، بخشی را صرف مسائل CSR و کارهای توسعهای کنند.
در این راستا، وجود صندوقهای بازنشستگی که باید سود تولید کنند و همچنین هزینههایشان را کاهش دهند، منطقی نیست.
حتی اگر قرار است از سود آن استفاده کنیم، نباید با اصل نگهداری و مدیریت منابع آسیبی به اصل فعالیتهای اقتصادی و محیط زیستی شرکتها وارد کنیم.
بنابراین، ما بهجای تعیین درصد خاصی از پرداختها، نیازمند یک نگاه جدید به مسئولیت اجتماعی هستیم.
باید بر مدیریت پیامدهای اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی همه فعالیتها و اقدامات کیفیتی توجه کنیم.
بهطور مثال، اگر شرکتی در حال کسبوکار سالم باشد و به حقوق کارکنان لطمه نزنند و ایمنی را رعایت کنند، لزوماً نیازی نیست که ابتدا بهدنبال ایجاد مدرسه و البته پروژههای دیگر بروند. بهواقع، ما نیازمند بررسی مجدد مفهوم مسئولیت اجتماعی هستیم و این مسئله باید بهصورت اصولی و پایدار بازتعریف شود\پیام ما