«رسانه مسئولیت اجتماعی»-احسان انصاری:انفجار در بندرعباس جامعه ایران را دوباره وارد شوک یک حادثه دیگر کرده است. حوادثی که دیگر برای مردم ایران تکراری شده و هرازگاهی در نقاط مختلف کشور بروز پیدا می کند که اغلب آن نیز به دلیل سومدیریت،سهل انگاری و عدم رعایت نکات ایمنی رخ می دهد.
هنوز از حادثه فروریختن معدن طبس که به کشته شدن بیش از۵۰ نفر از هم وطنانمان منجر شد و شعارهایی که مسئولان پس از آن دادند زمان زیادی نمی گذرد که فاجعه بندرعباس به همان دلیل یعنی عدم رعایت نکات ایمنی رخ داده و تا کنون۲۸ کشته و بیش از۱۰۰۰ زخمی برجای گذاشته است.
این وضعیت در گذشته نیز وجود داشته و تنها مختص به شرایط کنونی نیست. در گذشته حوادث غمبار زیادی به دلیل سو مدیریت و سهل انگاری رخ داد که هر بار مسئولان شعارهایی می دادند که تنها مصرف تبلیغاتی داشت.
واقعیت این است که مدیریت بحران در ایران نیاز به خانه تکانی اساسی و جدی دارد و تا زمانی که این اتفاق رخ نداد باید انتظار حوادث و بلکه فجایع دیگری باشیم.
همه کشورها در سطح ملی و محلی باید برنامه کاهش خطر داشته باشند که متأسفانه تاکنون کشور نقشه راه جامعی برای کاهش خطر نداشته است. تغییر پیاپی ساختار و قوانین، تقدم بخشیدن به راهبردهای عملیاتی پس از حادثه به جای راهبرد پیشگیری، نبود برنامه رسانهای جامع در حوزه مدیریت بحران و ضعف زیرساختهای لازم مدیریت شهری و روستایی تنها بخشی از چالشهای فراروی نظام مدیریت بحران در ایران هستند.
بررسی حوادث و رخدادهای زیست محیطی سال های اخیر و ارزیابی شیوه مدیریت بحرانهای طبیعی و انسان ساز در ایران، لزوم تغییر در راهبردهای مدیریت بحران در کشور را نشان داده و تجدید نظر در این زمینه را بدیهی میسازد اما پرسش حائز اهمیت این است که ریشه اصلی مشکلات این حوزه در ساختار نظام مدیریت بحران است یا در قانونهای موضوعه و یا در شیوه مدیریت و نگرش سیاستگذاران؟
در حال حاضر مشکل فعلی مدیریت بحران در کشور، ساختار موجود یا قانون آن نیست بلکه ایراد، دیدگاه مدیریتی نسبت به مقوله مدیریت بحران است. اکنون در حوزه مدیریت بحران شاهد ناهماهنگی میان دستگاهها، نبود برنامههای راهبردی، فقدان اعتبارات مناسب و کافی و همچنین ضعف بدنه کارشناسی و مدیریتی متخصص این حوزه هستیم و در عمل اقتدار لازم برای اجرایی شدن تصمیمات کلان وجود ندارد.
مساله حائز اهمیت این است که اکنون در بسیاری از بخشها و نقاط در معرض مخاطره و دارای پتانسیل بحرانی شناسایی شده در کشور، دستگاه های مسئول در حوزههای مختلف به وظایف خود در آن راستا کاملاً واقف هستند اما در عمل به دلیل کمبود اعتبارات مشخص برای انجام امور مرتبط، توانایی اقدام لازم را ندارند و یا حداقل به این بهانه از اجرای آن سر باز می زنند.
واقعیت این است که اسکله شهید رجایی بهعنوان یکی از مهم ترین دروازههای اقتصادی ایران باید الگویی برای رعایت بالاترین استانداردهای ایمنی باشد اما این انفجار پرده از واقعیتی تلخ برداشت که هشدارهای مکرر درباره مخاطرات دپوی مواد پرخطر در این بندر نادیده گرفته شده اند.
این در حالی است که بیتوجهی به ریسکهای آشکار، از نبود نظارت دقیق بر انبارهای مواد خطرناک تا فقدان پروتکلهای ایمنی کارآمد، ریشهای ساختاری دارد.این غفلت ساختاری، با واکنشهای نمایشی پس از فاجعه، مانند دستور رسیدگی و تشکیل کارگروههای بررسی که اغلب به فراموشی سپرده میشوند تکمیل می شود.
ناتوانی مدیران ما در مواجهه با بحران زمانی بغرنج تر به نظر می رسد که بدانیم کشور ما در فهرست رتبه بندی کشورهای در معرض بلایای طبیعی که دانشگاه سازمان ملل متحد با توجه به شاخص های جهانی تهدید امنیت انسان و محیط زیست انجام داده در میان ۱۷۲ کشور در جایگاه شصت و یکم قرار دارد. جایگاه پرخطری که اهمیت توجه به رخدادهای غیرمنتظره و آمادگی برای رویارویی با خطرهای احتمالی در کشور را برجسته می سازد.
حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی زیادی در کشور اتفاق افتاده که مدیریت بحران ما را محک زده است. اما متاسفانه در اغلب موارد این سیستم عریض و طویل عملکرد قابل دفاعی نداشته است.
نقطه ضعف دیگر مدیران در مواجهه با مخاطرات طبیعی رفتار نوسانی و هیجانی است. وقتی حادثه ای رخ می دهد، اغلب مدیران و حتی شهروندان بر موج احساسات سوار میشوند و بدون اولویت بندی و برنامه ریزی مشخص و بدون توجه به نیازهای واقعی مردمان مصیبت زده وارد عمل میشوند که در برخی از موارد نه تنها به حل مشکل کمک نمیکند و بلکه مشکل جدیدی نیز به وجود می آورد.
اگر قرار است مشکل برای همیشه حل شود به منظور ساماندهی مدیریت بحران در کشور و اتخاذ یک رویکرد همه جانبه و علمی به این حوزه ضروری است که کارگروهی متشکل از صاحبنظران و متخصصان این حوزه و کارشناسان دستگاههای مرتبط در کشور تبدیل تشکیل شود و این کارگروه با آسیبشناسی تاریخی قوانین موجود در حوزه مدیریت بحران در کشور و بازدید میدانی از تجارب کشورهای پیشرفته در حوزه مدیریت بحران در جهان، مدلی جامع و منطق با شرایط زیستی، اجتماعی و اقتصادی کشور ارائه دهند و در نهایت خروجی این پژوهش میتواند در قالب یک طرح یا لایحه مستقل در مجلس شورای اسلامی ارائه شود.