«رسانه مسئولیت اجتماعی»-احسان انصاری: مسئولیت اجتماعی بیشتر در شرایط بحرانی خود را نشان می دهد و به دلیل اینکه چشم انداز آینده کشور از نظر نظامی و سیاسی و تحولات بین المللی شکل مبهمی به خود گرفته باید مولفه های موجود در مسئولیت اجتماعی که می تواند در همبستگی ملی موثر باشد را به صورت جدی تری در نظر گرفت.
همبستگی اجتماعی کامل ترین مرحله پیوند اجزای مختلف جامعه است و جامعه نیز به عنوان یک کل، برای اینکه بهتر بتواند به اهداف، هماهنگی و سازگاری بین بخش های مختلف خود دست یابد نیازمند آن است تا اجزای مختلف این سیستم دارای ادراک های مشترک، پیوندهای عاطفی، وابستگی متقابل و در عین حال تمایز یافته و تخصصی باشند تا نوعی وحدت در کثرت و انسجام بین اجزا، افراد و گروه ها شکل بگیرد.این در حالی است که مفهوم همبستگی اجتماعی در درون مسئولیت اجتماعی مستتر است و به همین دلیل مسئولیت اجتماعی در ابعاد مختلف می تواند زمینه ساز همبستگی اجتماعی شود.
در واقع مفهوم مسئولیت اجتماعی بیش از هر چیز به مفهوم «همبستگی اجتماعی» مرتبط است. چراکه مسئولیت اجتماعی فردی یک مفهوم مدرن است اما همبستگی اجتماعی مفهومی است که تطور تاریخی دارد.
مسئولیت اجتماعی بیشتر در مورد کسب و کارها مطرح میشود و به این نکته اشاره دارد که چه نقشی در تولیدات و کاهش آسیب به جامعه دارند، اما مسئولیت اجتماعی گاهی در حوزه فردی هم مطرح میشود.
نکته اساسی که وجود دارد این است که مفهوم مسئولیت اجتماعی زمانی موثر است که به همبستگی اجتماعی منجر شود. همبستگی اجتماعی به این معناست که افراد احساس کنند چه قدر عضوی از یک جامعه هستند و تا چه میزان میتوانند روی زندگی دیگران تاثیر بگذارند و زندگی آنها را بهبود ببخشند. نتیجه این فرایند این می شود که آنها میتوانند یک جامعه را هم یک گام جلو ببرند.
نکته مهم این است که جوامعی که ساختارهای تقسیم کار خیلی پیچیدهای دارند گاهی به دلیل ایجاد فاصله طبقاتی همبستگی خود را از دست میدهند. وقتی همسبتگی اجتماعی پایین بیاید میزان انجام مسئولیت اجتماعی هم به تبع آن کاهش مییابد، چراکه افراد دیگر خودشان را جزوی از جامعه نمیدانند و فاصله طبقاتی باعث می شود نگاه افراد نسبت به جامعه متفاوت باشد.
مسئولیت اجتماعی همه افراد و گروه های جامعه را به سمت همکاری و تعامل برای حل چالش ها و داشتن یک جامعه بهتر دعوت می کند. در واقع ماهیت اصلی مفهوم مسئولیت اجتماعی با ماهیت همبستگی ملی قرابت معنایی زیادی دارد و به همین دلیل می توانند در راستای همپوشانی هم حرکت کنند. از سوی دیگر مسئولیت اجتماعی هر گونه انشقاق و تفرقه را در مسائل اجتماعی مذموم می شمرد که این موضوع نیز در همبستگی ملی مورد توجه قرار گرفته است.
نکته مهمی که در گفتمان مسئولیت اجتماعی وجود دارد که می تواند در راستای هم افزایی برای همبستگیملی نقش تعین کننده ای داشته باشد مسئولیت های فراقانونی و سازمانی است که در مفهوم مسئولیت اجتماعی مستتر است. این نکته می تواند باعث شود جریان های سیاسی و اجتماعی نگاهی فراتر از منافع فردی و گروهی خود داشته باشند و بیشتر به منافع ملی و جامعه توجه کنند.
در واقع اگر برای شکل گیری همبستگی ملی موضوع مسئولیت اجتماعی نیز مورد توجه قرار بگیرد بسیاری از اصطکاک هایی که به دلیل تداخل کارکردهای نهادهای مختلف به وجود آمده از بین می رود و سازمان ها و نهادهای مختلف با نگاهی فراتر از وظایف خود به اعتلای زندگی جمعی می پردازند که همان هدف اصلی همبستگی ملی است.
مسئولیت اجتماعی در راستای همبستگی اجتماعی دلالت بر توافق جمعی میان اعضای یک جامعه دارد. به عبارتی ناظر به میزان و الگوی رابطه متقابل بین کنشگران، گروه ها و خرده فرهنگ های تمایز یافته است و معمولا مفهومی را می رساند که بر پایه آن در سطح گروه یا جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته اند و به طور متقابل به یکدیگر نیازمندند و این مستلزم طرد آگاهی و نفی اخلاقی مبتنی بر تقابل و مسوولیت نیست، بلکه دعوت به احراز و کسب این ارزش ها و احساس الزام متقابل است.
در زمینه همبستگی ملی در زمان جنگ درباره جامعه ایران البته باید به سه نکته مهم اشاره کرد. همبستگی هویتی و همبستگی سرزمینی.زمانی که یک کشور درگیر جنگ میشود، اتفاقی که میافتد و ما آن را در ایران شاهد بودیم این است که حس تعلق جمعی تقویت میشود. ایران کشوری است با تنوع فراوان قومی، زبانی و فرهنگی. در شرایط جنگی، بهجای تأکید بر «من»، مفهوم «ما» برجسته میشود. در جامعهشناسی تفسیری، توجه زیادی به مقولهی «سلف» یا «خود» داریم، اما در موقعیتهایی چون جنگ، ما شاهد عبور از «خود» به سوی «خودهای جمعی» هستیم.
همه اقوام ترک، کرد، بلوچ، ارمنی، آشوری و دیگر گروههای هویتی در چنین شرایطی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. این تقویت همبستگی هویتی، در واقع تقویت «ما»ی جمعی و ملی است؛ موضوعی که در شرایط عادی، گاه مورد غفلت قرار میگیرد.
نوع دیگری از همبستگی که در این مقطع تجربه شد، توجه عمیق به «سرزمین» و «خاک وطن» بود. هنگامیکه مردم احساس میکنند که دشمنی بیرونی به آب و خاکشان حمله کرده و ممکن است بخشی از هویت جغرافیاییشان آسیب ببیند، شکل روابط اجتماعی دگرگون میشود. افراد به این فکر میافتند که چگونه میتوانند از سرزمینشان دفاع کنند. این مسئله موجب تقویت نوعی اعتماد عمومی میشود؛ اعتمادی میان فرد و جامعه، میان فرد و فرد. در این ایام نیز شاهد بودیم که نام ایران و تصویر پرچمش، در میان اقشار گوناگون جامعه، موضوعی محوری و ارزشمند شد.
سومین نوع همبستگی، تولید و بازتولید امید در دل بحران بود. اینجا نقش کنشگران فرهنگی، شاعران، نویسندگان و هنرمندان بسیار پررنگ بود. آنها تلاش کردند با روایتها، تصویرسازیها و آثارشان، فضای ناامیدی را مدیریت کنند و مردم را به آیندهای روشن امیدوار سازند. تصویری که از فردی منتشر شد که نقشه ایران را به شکل گربه در آغوش گرفته، نمونهای است از همین تلاش برای نمادسازی و ترویج امید. جامعه نشان داد که میخواهد از بحران عبور کند و راهی به سوی زیست بهتر بجوید.این وضعیت می تواند در آینده نیز وجود داشته باشد.