مسئولیت اجتماعی چیست؟
مسئولیت اجتماعی شرکت / سازمان (به انگلیسی: Corporate Social Responsibility) یا مسئولیت اجتماعی شرکتها یا مسئولیت اجتماعی سازمانها از جستارهای «اخلاق کسب و کار» است که به نقش شرکتها درحوزه اجتماع میپردازد. مسئولیت اجتماعی شرکتی مجموعه وظایف و تعهداتی است که شرکت بایستی در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعهای که در آن فعالیت میکند، انجام دهد.
مسئولیت اجتماعی شرکتها در پیوند با مسئولیت شرکت در برابر جامعه، انسانها، و محیطی است که شرکت در آن فعالیت میکند و این مسئولیت از جستارهای اقتصادی و مالی فراتر میرود. مسئولیت اجتماعی شرکت در تعریفی روشنتر این گونه تعریف شدهاست: «مسئولیت اجتماعی شرکت فعالیتهایی است که پیش برنده سود و منفعت اجتماعی بوده و فراتر از منافع سازمان و آن چیزی است که قانون بایسته میدارد».
مطالبه از سازمانها برای «مسئولانه عمل کردن» در قبال جامعه، موضوعی است که با گسترش روزافزون اثرگذاری آنها بر محورهای تشکیل دهنده توسعه پایدار یعنی «اقتصاد»، «جامعه» و «محیط زیست»، در دهههای پایانی قرن بیستم شدت گرفته و منجر به این شدهاست که مفهومی به نام مسئولیت اجتماعی سازمانها یا CSR در دنیای مدیریت ظهور پیدا کند. CSR در یک تعریف ساده، یعنی اینکه سازمانها در مقابل جامعه ای که در آن فعالیت میکنند مسئول هستند؛ چرا که از منابع انسانی، طبیعی و اقتصادی آن استفاده میکنند. بر خلاف نگاه سنتی به مدیریت و کسب و کار، سازمانها دیگر فقط در مقابل سهامداران شان مسئول نیستند و نباید فقط به افزایش سود کوتاه مدت سهامداران خود بیندیشند. بدین ترتیب انتظار میرود سازمانها که در ارتباط با ذینفعان دیگری نیز هستند، خواستههای مشروع آنها را هم مورد لحاظ قرار دهند.
در هر کسب و کاری و از جمله شرکتهایی که برای تولید ثروت و کسب و کار ایجاد شدهاند باید صد در صد مسئولیت تمام کارهای خود که جنبه اجتماعی دارند را به عهده بگیرند. این مسئولیت در کسب و کار معمولی بر عهده صاحب آن و در شرکتها بر عهده هیئت مدیره و مدیر عامل آن شرکت است. همچنین مسئولیت اجتماعی یا تعهدات اجتماعی شرکت را به چهار جنبهٔ مسئولیت اجتماعی زیستمحیطی، سرمایه انسانی، خیرخواهانه و اخلاقی تقسیم کردهاند که مهمترین آنها مسئولیت اجتماعی زیستمحیطی است.
هرم مسئولیت اجتماعی کارول
هرم کارول نشان می دهد که شرکت ها باید مسئولیت خود را در چهار سطح – اقتصادی ، حقوقی ، اخلاقی و بشردوستانه- انجام دهند.
ایده مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) از دهه ۱۹۵۰ موضوع بحث بوده است. با این حال ، تا چندی بعد مردم متوجه معنی ، اهمیت و تأثیر آن نشدند. CSR ، به شکلی که امروز می بینیم ، پس از تعریف آن توسط “هرم مسئولیت اجتماعی شرکت” در سال ۱۹۹۱ ، محبوب شد. سادگی آن ، در عین حال توانایی توصیف ایده CSR با چهار حوزه ، هرم را به یکی از پذیرفته ترین نظریه های شرکت CSR از آن زمان تبدیل کرده است.

مسئولیت اقتصادی
پایین ترین سطح هرم کارول نشان دهنده اولین مسئولیت یک کسب و کار است که سودآوری است. بدون سود ، یک شرکت نمی تواند حقوق کارگران خود را پرداخت کند ، کارکنان حتی قبل از شروع فعالیت CSR شغل خود را از دست خواهند داد. سودآور بودن تنها راهی است که یک شرکت می تواند در دراز مدت زنده بماند و به نفع جامعه باشد. علاوه بر این ، این بدان معناست که وظیفه یک شرکت است که کالاها و خدمات مورد نیاز مشتریان را با قیمت مناسب تولید کند.
مسئولیت حقوقی
سطح دوم هرم کارول ، تعهد قانونی تجارت برای اطاعت از قانون است. این مهمترین مسئولیت از چهار سطح است. زیرا نشان می دهد که چگونه شرکتها تجارت خود را در بازار انجام می دهند. قوانین استخدامی، رقابت با سایر شرکت ها، مقررات مالیاتی و سلامت و ایمنی کارکنان نمونه هایی از مسئولیت های قانونی است که یک شرکت باید به آن پایبند باشد. عدم مسئولیت قانونی می تواند برای مشاغل بسیار بد باشد.
مسئولیت اخلاقی
لایه اخلاقی هرم کارول به عنوان انجام کار درست و عادلانه در هر شرایطی و همچنین اجتناب از آسیب توصیف شده است. یک شرکت نه تنها باید از قانون اطاعت کند، بلکه باید تجارت خود را نیز اخلاقی انجام دهد. برخلاف دو سطح اول، این چیزی است که یک شرکت موظف به انجام آن نیست. با این حال، بهتر است یک شرکت اخلاقی باشد؛ زیرا با این کار نه تنها به ذینفعان خود نشان می دهد که آنها دارای اخلاق و عدالت هستند ، بلکه مردم با خرید کالا یا خدمات از شرکت راحت تر خواهند بود. دوستدار محیط زیست بودن و رفتار مناسب با تامین کنندگان و کارکنان، چند نمونه از مسئولیت پذیری اخلاقی است.
مسئولیت بشردوستانه
کوچکترین سطح هرم کارول، نیکوکاری است. مدتهاست که مشاغل به دلیل رد پای کربن ، نقش آنها در آلودگی زیست محیطی، استفاده از منابع طبیعی و موارد دیگر مورد انتقاد قرار می گیرند. برای مقابله با این موارد منفی، آنها باید به جامعه ای که از آن قرار گرفته اند “پس دهند”. با اینکه این بالاترین سطح CSR است،اما نباید آن را ساده تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم مایل به تجارت با شرکت هایی هستند که آنچه از جامعه دریافت کرده اند، به جامعه باز میگردانند. مسئولیت بشردوستانه چیزی فراتر از کار خود را درست انجام دادن است، و این چیزی است که با ارزشهای شرکت منطبق است.
بر اساس هرم کارول ، مشاغل مسئول، مشاغلی هستند که همه سطوح مسئولیت را قبل از ورود به امور خیریه واجد شرایط می کنند. بدون انجام سایر مسئولیت ها، یک کسب و کار نمی تواند دوام بیاورد.
تعریف فرنچ و ساورد
مسئولیت اجتماعی سازمان ” وظیفه ای است برعهده سازمانها، به این معنا که تاثیر سوء بر زندگی اجتماعی که در آن کار می کنند، نگذارند.
این وظیفه عموماً مشتمل است بر وظایفی چون: آلوده نکردن محیط، تبعیض قائل نشدن دراستخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیراخلاقی و مطلع کردن مصرف کننده از کیفیت محصولات. همچنین وظیفه ای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد.
تعریف گریفین و بارنی
مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعهای که در آن فعالیت می کند، انجام می دهد.
نظریه فریدمن در مورد مسئولیت اجتماعی
فریدمن اصولاً به دنبال سرمایهداری مستقیم بوده و مخالف هر نوع فعالیت بر ضد آزادی اقتصادی و بازار آزاد است. فعالیتهای مبتنی بر مسوولیت اجتماعی به نظر فریدمن بازار را با اعوجاجاتی روبهرو میکند و آن را از حالت رقابت کامل خارج میکند، چراکه سهامداران نمیتوانند تصمیم بگیرند که پول شرکت کجا و به چه صورتی هزینه خواهد شد. به همین دلیل است که فریدمن بحث میکند شرکتها باید تنها بر اقداماتی تمرکز کنند که به صورت علنی و آشکار به سودآوری شرکت وابسته هستند و به همین دلیل باید اقدامات خیرخواهانه را که به صورت مستقیم باعث سودآوری شرکت نمیشوند، رها کنند.
«…این ادعا وجود دارد که کسبوکارها باید برای پشتیبانی از اقدامات خیرخواهانه فعالیتهایی انجام دهند. این اقدامات خیرخواهانه که به وسیله شرکتها انجام میشوند، به دلیل اینکه داراییهای شرکتها مستقیماً در مسیر سودآوری آنها هزینه نمیشوند، مناسب نیستند.»
مبنای دیگری که به وسیله میلتون فریدمن بیان میشود، نیاز شرکتها به باقی ماندن در قواعد بازی بوده و باید بهطور موثری از کلاهبرداری و کارهای خلاف دوری بجویند. این مبنا در جمله زیر که فریدمن بیان میکند کاملاً مشخص است:
«… یک مدیر اجرایی… مسوولیت مستقیم برای انجام کسبوکار بر اساس نیازها و انتظارات سهامداران دارد. او وظیفه دارد به بهترین شکل پولهای شرکت را بر اساس قواعد پایهای جامعه استفاده کند.»
این نقلقول نشان میدهد فریدمن اعلام نمیکند که مدیران میتوانند به هر طریقی عمل کنند تا سود را به حداکثر برسانند، زیرا آنها باید از قانون تبعیت کنند و از سنت اخلاقی پیروی کنند. با این حال، او بهطور صریح فعالیتهای خیریه را که مستقیماً به سود کمک نمیکنند، نادیده میگیرد. یک شرکت خوب در دیدگاه میلتون فریدمن، کسی نیست که فعالیتهای خود را فقط به این دلیل انجام میدهد که آنها از لحاظ اخلاقی صحیح هستند، بلکه به این دلیل که از نظر اقتصادی قابل دوام هستند. یکی از بحثهای اصلی فریدمن برای حذف مسوولیت اجتماعی شرکت ناشی از دیدگاههای او در زمینه هزینههای اخلاقی است:
پول شما برای خودتان- هوشمندانه خرج کنید.
پول شما برای دیگران- هوشمندانه خرج کنید، اما چالشبرانگیز.
پول دیگران برای شما- انگیزه کمی برای مصرف اقتصادی وجود دارد.
پول دیگران برای دیگران- نقش دولت و برنامههای مسوولیت اجتماعی شرکتها.
فریدمن بحث میکند که مدیران اجرایی شرکتها لازم نیست وارد مسائل مربوط به مسوولیت های اجتماعی شوند زیرا انگیزه کمی برای خرج کردن محتاطانه وجود دارد. به این دلیل که مدیر اجرایی در حال هزینه کردن پول سهامداران برای انجام فعالیتهای مسوولیتهای اجتماعی است.
فریدمن بحث میکند که یک شرکت، از نظر اخلاقی خنثی است و تنها هدف شرکت حداکثرسازی سود سهامداران است. مدیران اجرایی شرکتها تنها یک هدف دارند و آن حداکثر کردن سود شرکت است. تنها کنش اخلاقی مدیران اجرایی شرکتها، برآورده ساختن انتظارات سهامداران بوده و آن، حداکثر کردن سود سهامداران به دلیل سرمایهگذاری آنهاست.
دیدگاه فریدمن شبیه داروینیسم اجتماعی است و بقای مناسبترین اصل را برای بازار بهکار میگیرد تا از بهترین نتایج ممکن اطمینان حاصل شود. فریدمن این اصل را به عنوان شرکت با بالاترین بازده به سهامداران تفسیر میکند. زمانی که موضوع یک شرکت الکتریکی که برق یک فرد را به دلیل عدم پرداخت قبض برق خود قطع کرده بود و به این دلیل این فرد مرده بود را به میلتون فریدمن ارائه دادند؛ او برای توجیه اخلاقی رفتار بنگاهها از دیدگاه کانتی استفاده میکند. او بحث میکند که یک شرکت که کالایی را تولید کرده و در اختیار دیگران قرار میدهد، اگر خدمات خود را به دلیل اینکه یکی از مشترکان هزینه خدمات را پرداخت نکرده است، قطع نکند، باعث میشود دیگر مشترکان نیز هزینه خدمات را پرداخت نکنند. فریدمن معتقد است قطع برق یا خدمت در صورت عدم پرداخت هزینه آن، ورای اینکه این قطع چه نتیجهای را ایجاد میکند، باید به عنوان واکنشی منطقی و جهانی شناخته شود. فریدمن معتقد است این کار از دید اقتصادی، اخلاقی است چراکه تضمین میکند شرکت ارائهدهنده خدمت در طول زمان پایدار باقی میماند.

مدرسه اجتماعی-اقتصادی
دیدگاه مخالف فریدمن در مدرسه اجتماعی-اقتصادی مسوولیت اجتماعی شرکتی ایجاد شده است. یکی از مهمترین دیدگاههایی که به وسیله این مدرسه ارائه شده است، موضوع قاعده آهنی مسوولیت است. این قاعده بیان میدارد که مسوولیتهای اجتماعی صاحبان کسبوکار باید با قدرت اجتماعی آنها متناسب باشد. در این زمینه فردریک بیان میدارد:
«… صاحبان کسبوکار باید عملکرد یک نظام اقتصادی را درک کنند و متوجه باشند که اجتماع چه انتظاراتی از آنها دارد و چگونه میتوانند این انتظارات را برآورده سازند. این موضوع به این معناست که ابزارهای تولید اقتصادی باید به گونهای مورد استفاده قرار گیرند که تولید و توزیع کالاها و خدمات بر مبنای رفاه اقتصادی-اجتماعی کل تنظیم شوند.»
دیدگاه اجتماعی-اقتصادی، دیدگاهی مطلوبیتگرایانه است و بر رفاه اجتماعی-اقتصادی کل جامعه تاکید کرده و معتقد است که این رفاه باید بهبود یابد و تنها بر رفاه سهامداران شرکتها تمرکز نمیکند. در دیدگاه مطلوبیتگرایانه، شرکتهایی که تنها برای حداکثرسازی سود سهامداران فعالیت میکنند و به همین دلیل در فعالیتهای مربوط به مسوولیتهای اجتماعی حاضر نمیشوند، غیراخلاقی شناخته میشوند. در دیدگاه مطلوبیتگرایانه که معتقد است باید بهترین و بیشترین کالاها و خدمات در اختیار بیشترین تعداد افراد جامعه قرار گیرد، شرکتهایی که اخلاقی شناخته میشوند باید در زمینههای مسوولیت اجتماعی فعالیت کنند تا بتوانند رفاه کل ذینفعان را افزایش دهند. اما با وجود این، مشکل اعمال تئوریهای استاندارد پیامدگرایانه که نیاز به مسوولی وجود دارد که کاملاً نسبت به ارزشها خنثی باشد، در این مورد وجود دارد.
مطلوبیتگرایی به این نکته توجه نمیکند که بیشینه کردن مطلوبیت مردمی که باید مطلوبیتشان بیشینه شود، با یک قید دوگانه روبهرو است زیرا باید این اطمینان حاصل شود که حداکثرسازی رفاه همه ذینفعان نباید به قیمت مشکل برای کسبوکار در درازمدت باشد. قید دوگانه به این معناست که یک مامور مشخص که وظیفه استفاده از پول و سرمایه بنگاه را دارد، در زمینه مسوولیت اجتماعی باید به گونهای عمل کند که منافع سهامداران را نسبت به منافع کل جامعه در اولویت قرار دهد.

تحلیل
اگر همانگونه که فریدمن میگوید، مسوولیت اجتماعی شرکتی برای کسبوکارها زیانآور باشد، آنگاه سهامداران نباید تمایلی به سرمایهگذاری در شرکتهایی داشته باشند که به صورت اجتماعی مسوولیتپذیر هستند. اما به صورت عملی و در تجربه مشاهده شده است که این اتفاق نمیافتد. ابتدا به این دلیل که فریدمن به این نکته توجه نکرده است که رفتار اخلاقی در بازار باعث بهبود موقعیت بنگاه در بازار میشود. با درک انتظارات مشتریان، یک شرکت میتواند کالاها و خدماتی را ارائه دهد که در آستانه تحمل اخلاقی جامعه باشد. به همین دلیل باید توجه داشت که ارزش افزوده ایجادشده برای سهامداران و مصرفکنندگان باید با در نظر گرفتن نزدیکبینی بازاریابی
(Merketing Myopia) باشد (نزدیکبینی بازاریابی اصطلاحی است که تئودور لویت اقتصاددان آلمانی-آمریکایی و استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد نخستینبار مطرح کرد و به معنای این است که بنگاهها در درازمدت اگر به جای تلاش برای فروش بیشتر بر نیازهای مشتریان تمرکز کنند، عملکرد بهتری خواهند داشت).
مصرفکنندگان کالاها و خدماتی را ترجیح میدهند که بر روی برچسب کالا ادعا شده باشد که مسوولیتهای اجتماعی بنگاه در نظر گرفته شده است. نظریه دوعاملی مینتزبرگ این پژوهش را به صورت تئوریک پشتیبانی میکند (نظریه دوعاملی یا انگیزشی-بهداشتی مینتزبرگ بیان میدارد که برخی عوامل در محیط کار باعث بهبود رضایت افراد میشوند در حالی که برخی عوامل دیگر تنها باعث عدم رضایت شغلی میشوند و نبودشان باعث بهبود رضایت افراد نمیشود). بر اساس نظریه مینتزبرگ، عوامل بهداشتی حداقل شرایطی هستند که باید برای جلوگیری از عدم رضایت شغلی برآورده شوند. میجر و شویت نقش مسوولیت اجتماعی شرکتها را در رفتار خریداران بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این عامل بیش از آنکه یک عامل انگیزشی باشد، عاملی بهداشتی است و جالب اینجاست که اهمیت این مورد چندان ربطی به درآمد خانوار ندارد.
دوم، رشد سرمایهگذاری اخلاقی نشان میدهد که برخی سرمایهگذاران به دنبال حداکثرسازی سود با زیر پا گذاشتن محدودیتهای اخلاقی نیستند.
علاوه بر این، مشخص است که نظریه دوعاملی مینتزبرگ را میتوان در مورد سهامداران نیز در نظر گرفت. مدیران اجرایی که چندان اخلاقی رفتار نمیکنند باعث عدم رضایت بالای سهامداران میشوند. این مورد در پژوهشهای زیادی مشاهده شده است.
در پایان نیز باید بیان شود که یک ابرپژوهش که به وسیله گریفین و ماهون انجام شده نشان داده است که میان میزان مخارج مبتنی بر مسوولیت اجتماعی و عملکرد کسبوکار یا میزان رضایت سهامداران ارتباط علّی وجود ندارد.
میلتون فریدمن و مسوولیت اجتماعی شرکتی
میلتون فریدمن به شدت مخالف این نظر بود که پول سهامداران برای انجام هر کاری که مستقیماً دارایی آنها را افزایش نمیدهد، هزینه شود. او دیدگاه کانتی را پیش میگیرد که مدیران باید تنها به دنبال سود سهامداران باشند و تنها دارایی آنها را بیشینه کنند و به دلیل آنکه اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی از دید فریدمن ثروت سهامداران را کاهش میدهد، نباید در دستور کار مدیران شرکتها قرار داشته باشد.
دیدگاه اجتماعی-اقتصادی ادعا میکند که شرکتها باید به گونهای عمل کنند که تعداد بیشتری از مردم از اقدامات آنها سود ببرند. از دید مطلوبیتگرایی، این دیدگاه بیان میدارد که مشارکت شرکتها در اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی، باعث میشود که ثروت تعداد بیشتری از افراد افزایش یابد و به این دلیل این اقدامات مطلوب هستند. با وجود این برای اطمینان از اینکه شرکت از نظر مالی پایدار میماند، قیود دوگانهای در نظر گرفته میشوند تا میزان سودی که سهامداران به دست میآورند در حدی قابل قبول باقی بماند.
در مجموع میتوان گفت که مدیران آزادی کاملی برای حداکثرسازی سود نخواهند داشت چراکه آنها باید میان قواعد اخلاقی و قانونیِ بازی (یا همان بازار) فعالیت کنند. علاوه بر این برای آنکه شرکتها بهطور معمول اخلاقی باشند، باید در سطح قابل قبولی به اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی مبادرت ورزند تا ثروت همه سهامداران را افزایش دهند.

تعریف کمیسیون اروپا
مسئولیت اجتماعی شرکتها/سازمانها (CSR)، مفهومی است که به موجب آن شرکتها، دغدغههای زیست محیطی و اجتماعی را در عملکردهای کسب و کارشان و در تعامل خود با ذینفعان به صورت داوطلبانه ادغام میکنند.
مایکل پورتر (خلق ارزش مشترک)
– خلق ارزش اقتصادی + رسیدگی به چالش های جامعه = خلق ارزش مشترک، آشتی جامعه و کسب و خلق اعتماد.
هنری مینتزبرگ- توسعه جامعه
سازمان: هم کنشگر اقتصادی هم اجتماعی و سیاسی
– تصمیمات اقتصادی: تاثیر در سطوح گسترده تر اجتماعی )شرکت داوکمیکال، تولید ناپالم برای ارتش آمریکا،
بعدها استفاده در ویتنام- ممنوع علیه غیر نظامیان(
– فریدمن سازمانها را رها از اخلاق می بیند!
همچنین افرد دیگری نیز راجع به مسئولیت اجتماعی نظریه ها و صحبت هایی داشته اند که در زیر لیست این اشخاص را می توانید مشاهده بفرمایید
- ۱-آدادم اسمیت ۲-کنت آزو ۳-جک ولش ۴-اج.آر.براون ۵-جونل باکان ۶- ای برلی ۷-هوارد بوئن ۸-رابرت ریچ ۹-پیتر دراکر ۱۰- میرک داد ۱۱-بندیکت شیهمی ۱۲- ای برلیی
گزارشات مسئولیت اجتماعی
هرم مسئولیت اجتماعی کارول

ایده مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) از دهه ۱۹۵۰ موضوع بحث بوده است. با این حال ، تا چندی بعد مردم متوجه معنی ، اهمیت و تأثیر آن نشدند. CSR ، به شکلی که امروز می بینیم ، پس از تعریف آن توسط “هرم مسئولیت اجتماعی شرکت” در سال ۱۹۹۱ ، محبوب شد. سادگی آن ، در عین حال توانایی توصیف ایده CSR با چهار حوزه ، هرم را به یکی از پذیرفته ترین نظریه های شرکت CSR از آن زمان تبدیل کرده است.
هرم کارول نشان می دهد که شرکت ها باید مسئولیت خود را در چهار سطح – اقتصادی ، حقوقی ، اخلاقی و بشردوستانه- انجام دهند.

مسئولیت اقتصادی
پایین ترین سطح هرم کارول نشان دهنده اولین مسئولیت یک کسب و کار است که سودآوری است. بدون سود ، یک شرکت نمی تواند حقوق کارگران خود را پرداخت کند ، کارکنان حتی قبل از شروع فعالیت CSR شغل خود را از دست خواهند داد. سودآور بودن تنها راهی است که یک شرکت می تواند در دراز مدت زنده بماند و به نفع جامعه باشد. علاوه بر این ، این بدان معناست که وظیفه یک شرکت است که کالاها و خدمات مورد نیاز مشتریان را با قیمت مناسب تولید کند.
مسئولیت حقوقی
سطح دوم هرم کارول ، تعهد قانونی تجارت برای اطاعت از قانون است. این مهمترین مسئولیت از چهار سطح است. زیرا نشان می دهد که چگونه شرکتها تجارت خود را در بازار انجام می دهند. قوانین استخدامی، رقابت با سایر شرکت ها، مقررات مالیاتی و سلامت و ایمنی کارکنان نمونه هایی از مسئولیت های قانونی است که یک شرکت باید به آن پایبند باشد. عدم مسئولیت قانونی می تواند برای مشاغل بسیار بد باشد.
مسئولیت اخلاقی
لایه اخلاقی هرم کارول به عنوان انجام کار درست و عادلانه در هر شرایطی و همچنین اجتناب از آسیب توصیف شده است. یک شرکت نه تنها باید از قانون اطاعت کند، بلکه باید تجارت خود را نیز اخلاقی انجام دهد. برخلاف دو سطح اول، این چیزی است که یک شرکت موظف به انجام آن نیست. با این حال، بهتر است یک شرکت اخلاقی باشد؛ زیرا با این کار نه تنها به ذینفعان خود نشان می دهد که آنها دارای اخلاق و عدالت هستند ، بلکه مردم با خرید کالا یا خدمات از شرکت راحت تر خواهند بود. دوستدار محیط زیست بودن و رفتار مناسب با تامین کنندگان و کارکنان، چند نمونه از مسئولیت پذیری اخلاقی است.
مسئولیت بشردوستانه
کوچکترین سطح هرم کارول، نیکوکاری است. مدتهاست که مشاغل به دلیل رد پای کربن ، نقش آنها در آلودگی زیست محیطی، استفاده از منابع طبیعی و موارد دیگر مورد انتقاد قرار می گیرند. برای مقابله با این موارد منفی، آنها باید به جامعه ای که از آن قرار گرفته اند “پس دهند”. با اینکه این بالاترین سطح CSR است،اما نباید آن را ساده تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم مایل به تجارت با شرکت هایی هستند که آنچه از جامعه دریافت کرده اند، به جامعه باز میگردانند. مسئولیت بشردوستانه چیزی فراتر از کار خود را درست انجام دادن است، و این چیزی است که با ارزشهای شرکت منطبق است.
بر اساس هرم کارول ، مشاغل مسئول، مشاغلی هستند که همه سطوح مسئولیت را قبل از ورود به امور خیریه واجد شرایط می کنند. بدون انجام سایر مسئولیت ها، یک کسب و کار نمی تواند دوام بیاورد.
فریدمن اصولاً به دنبال سرمایهداری مستقیم بوده و مخالف هر نوع فعالیت بر ضد آزادی اقتصادی و بازار آزاد است. فعالیتهای مبتنی بر مسوولیت اجتماعی به نظر فریدمن بازار را با اعوجاجاتی روبهرو میکند و آن را از حالت رقابت کامل خارج میکند، چراکه سهامداران نمیتوانند تصمیم بگیرند که پول شرکت کجا و به چه صورتی هزینه خواهد شد. به همین دلیل است که فریدمن بحث میکند شرکتها باید تنها بر اقداماتی تمرکز کنند که به صورت علّی به سودآوری شرکت وابسته هستند و به همین دلیل باید اقدامات خیرخواهانه را که به صورت مستقیم باعث سودآوری شرکت نمیشوند، رها کنند.
«…این ادعا وجود دارد که کسبوکارها باید برای پشتیبانی از اقدامات خیرخواهانه فعالیتهایی انجام دهند. این اقدامات خیرخواهانه که به وسیله شرکتها انجام میشوند، به دلیل اینکه داراییهای شرکتها مستقیماً در مسیر سودآوری آنها هزینه نمیشوند، مناسب نیستند.»
مبنای دیگری که به وسیله میلتون فریدمن بیان میشود، نیاز شرکتها به باقی ماندن در قواعد بازی بوده و باید بهطور موثری از کلاهبرداری و کارهای خلاف دوری بجویند. این مبنا در جمله زیر که فریدمن بیان میکند کاملاً مشخص است:
«… یک مدیر اجرایی… مسوولیت مستقیم برای انجام کسبوکار بر اساس نیازها و انتظارات سهامداران دارد. او وظیفه دارد به بهترین شکل پولهای شرکت را بر اساس قواعد پایهای جامعه استفاده کند.»
این نقلقول نشان میدهد فریدمن اعلام نمیکند که مدیران میتوانند به هر طریقی عمل کنند تا سود را به حداکثر برسانند، زیرا آنها باید از قانون تبعیت کنند و از سنت اخلاقی پیروی کنند. با این حال، او بهطور صریح فعالیتهای خیریه را که مستقیماً به سود کمک نمیکنند، نادیده میگیرد. یک شرکت خوب در دیدگاه میلتون فریدمن، کسی نیست که فعالیتهای خود را فقط به این دلیل انجام میدهد که آنها از لحاظ اخلاقی صحیح هستند، بلکه به این دلیل که از نظر اقتصادی قابل دوام هستند. یکی از بحثهای اصلی فریدمن برای حذف مسوولیت اجتماعی شرکت ناشی از دیدگاههای او در زمینه هزینههای اخلاقی است:
پول شما برای خودتان- هوشمندانه خرج کنید.
پول شما برای دیگران- هوشمندانه خرج کنید، اما چالشبرانگیز.
پول دیگران برای شما- انگیزه کمی برای مصرف اقتصادی وجود دارد.
پول دیگران برای دیگران- نقش دولت و برنامههای مسوولیت اجتماعی شرکتها.
فریدمن بحث میکند که مدیران اجرایی شرکتها لازم نیست وارد مسائل مربوط به مسوولیت های اجتماعی شوند زیرا انگیزه کمی برای خرج کردن محتاطانه وجود دارد. به این دلیل که مدیر اجرایی در حال هزینه کردن پول سهامداران برای انجام فعالیتهای مسوولیتهای اجتماعی است.
فریدمن بحث میکند که یک شرکت، از نظر اخلاقی خنثی است و تنها هدف شرکت حداکثرسازی سود سهامداران است. مدیران اجرایی شرکتها تنها یک هدف دارند و آن حداکثر کردن سود شرکت است. تنها کنش اخلاقی مدیران اجرایی شرکتها، برآورده ساختن انتظارات سهامداران بوده و آن، حداکثر کردن سود سهامداران به دلیل سرمایهگذاری آنهاست.
دیدگاه فریدمن شبیه داروینیسم اجتماعی است و بقای مناسبترین اصل را برای بازار بهکار میگیرد تا از بهترین نتایج ممکن اطمینان حاصل شود. فریدمن این اصل را به عنوان شرکت با بالاترین بازده به سهامداران تفسیر میکند. زمانی که موضوع یک شرکت الکتریکی که برق یک فرد را به دلیل عدم پرداخت قبض برق خود قطع کرده بود و به این دلیل این فرد مرده بود را به میلتون فریدمن ارائه دادند؛ او برای توجیه اخلاقی رفتار بنگاهها از دیدگاه کانتی استفاده میکند. او بحث میکند که یک شرکت که کالایی را تولید کرده و در اختیار دیگران قرار میدهد، اگر خدمات خود را به دلیل اینکه یکی از مشترکان هزینه خدمات را پرداخت نکرده است، قطع نکند، باعث میشود دیگر مشترکان نیز هزینه خدمات را پرداخت نکنند. فریدمن معتقد است قطع برق یا خدمت در صورت عدم پرداخت هزینه آن، ورای اینکه این قطع چه نتیجهای را ایجاد میکند، باید به عنوان واکنشی منطقی و جهانی شناخته شود. فریدمن معتقد است این کار از دید اقتصادی، اخلاقی است چراکه تضمین میکند شرکت ارائهدهنده خدمت در طول زمان پایدار باقی میماند.

مدرسه اجتماعی-اقتصادی
دیدگاه مخالف فریدمن در مدرسه اجتماعی-اقتصادی مسوولیت اجتماعی شرکتی ایجاد شده است. یکی از مهمترین دیدگاههایی که به وسیله این مدرسه ارائه شده است، موضوع قاعده آهنی مسوولیت است. این قاعده بیان میدارد که مسوولیتهای اجتماعی صاحبان کسبوکار باید با قدرت اجتماعی آنها متناسب باشد. در این زمینه فردریک بیان میدارد:
«… صاحبان کسبوکار باید عملکرد یک نظام اقتصادی را درک کنند و متوجه باشند که اجتماع چه انتظاراتی از آنها دارد و چگونه میتوانند این انتظارات را برآورده سازند. این موضوع به این معناست که ابزارهای تولید اقتصادی باید به گونهای مورد استفاده قرار گیرند که تولید و توزیع کالاها و خدمات بر مبنای رفاه اقتصادی-اجتماعی کل تنظیم شوند.»
دیدگاه اجتماعی-اقتصادی، دیدگاهی مطلوبیتگرایانه است و بر رفاه اجتماعی-اقتصادی کل جامعه تاکید کرده و معتقد است که این رفاه باید بهبود یابد و تنها بر رفاه سهامداران شرکتها تمرکز نمیکند. در دیدگاه مطلوبیتگرایانه، شرکتهایی که تنها برای حداکثرسازی سود سهامداران فعالیت میکنند و به همین دلیل در فعالیتهای مربوط به مسوولیتهای اجتماعی حاضر نمیشوند، غیراخلاقی شناخته میشوند. در دیدگاه مطلوبیتگرایانه که معتقد است باید بهترین و بیشترین کالاها و خدمات در اختیار بیشترین تعداد افراد جامعه قرار گیرد، شرکتهایی که اخلاقی شناخته میشوند باید در زمینههای مسوولیت اجتماعی فعالیت کنند تا بتوانند رفاه کل ذینفعان را افزایش دهند. اما با وجود این، مشکل اعمال تئوریهای استاندارد پیامدگرایانه که نیاز به مسوولی وجود دارد که کاملاً نسبت به ارزشها خنثی باشد، در این مورد وجود دارد.
مطلوبیتگرایی به این نکته توجه نمیکند که بیشینه کردن مطلوبیت مردمی که باید مطلوبیتشان بیشینه شود، با یک قید دوگانه روبهرو است زیرا باید این اطمینان حاصل شود که حداکثرسازی رفاه همه ذینفعان نباید به قیمت مشکل برای کسبوکار در درازمدت باشد. قید دوگانه به این معناست که یک مامور مشخص که وظیفه استفاده از پول و سرمایه بنگاه را دارد، در زمینه مسوولیت اجتماعی باید به گونهای عمل کند که منافع سهامداران را نسبت به منافع کل جامعه در اولویت قرار دهد.

تحلیل
اگر همانگونه که فریدمن میگوید، مسوولیت اجتماعی شرکتی برای کسبوکارها زیانآور باشد، آنگاه سهامداران نباید تمایلی به سرمایهگذاری در شرکتهایی داشته باشند که به صورت اجتماعی مسوولیتپذیر هستند. اما به صورت عملی و در تجربه مشاهده شده است که این اتفاق نمیافتد. ابتدا به این دلیل که فریدمن به این نکته توجه نکرده است که رفتار اخلاقی در بازار باعث بهبود موقعیت بنگاه در بازار میشود. با درک انتظارات مشتریان، یک شرکت میتواند کالاها و خدماتی را ارائه دهد که در آستانه تحمل اخلاقی جامعه باشد. به همین دلیل باید توجه داشت که ارزش افزوده ایجادشده برای سهامداران و مصرفکنندگان باید با در نظر گرفتن نزدیکبینی بازاریابی
(Merketing Myopia) باشد (نزدیکبینی بازاریابی اصطلاحی است که تئودور لویت اقتصاددان آلمانی-آمریکایی و استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد نخستینبار مطرح کرد و به معنای این است که بنگاهها در درازمدت اگر به جای تلاش برای فروش بیشتر بر نیازهای مشتریان تمرکز کنند، عملکرد بهتری خواهند داشت).
مصرفکنندگان کالاها و خدماتی را ترجیح میدهند که بر روی برچسب کالا ادعا شده باشد که مسوولیتهای اجتماعی بنگاه در نظر گرفته شده است. نظریه دوعاملی مینتزبرگ این پژوهش را به صورت تئوریک پشتیبانی میکند (نظریه دوعاملی یا انگیزشی-بهداشتی مینتزبرگ بیان میدارد که برخی عوامل در محیط کار باعث بهبود رضایت افراد میشوند در حالی که برخی عوامل دیگر تنها باعث عدم رضایت شغلی میشوند و نبودشان باعث بهبود رضایت افراد نمیشود). بر اساس نظریه مینتزبرگ، عوامل بهداشتی حداقل شرایطی هستند که باید برای جلوگیری از عدم رضایت شغلی برآورده شوند. میجر و شویت نقش مسوولیت اجتماعی شرکتها را در رفتار خریداران بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این عامل بیش از آنکه یک عامل انگیزشی باشد، عاملی بهداشتی است و جالب اینجاست که اهمیت این مورد چندان ربطی به درآمد خانوار ندارد.
دوم، رشد سرمایهگذاری اخلاقی نشان میدهد که برخی سرمایهگذاران به دنبال حداکثرسازی سود با زیر پا گذاشتن محدودیتهای اخلاقی نیستند.
علاوه بر این، مشخص است که نظریه دوعاملی مینتزبرگ را میتوان در مورد سهامداران نیز در نظر گرفت. مدیران اجرایی که چندان اخلاقی رفتار نمیکنند باعث عدم رضایت بالای سهامداران میشوند. این مورد در پژوهشهای زیادی مشاهده شده است.
در پایان نیز باید بیان شود که یک ابرپژوهش که به وسیله گریفین و ماهون انجام شده نشان داده است که میان میزان مخارج مبتنی بر مسوولیت اجتماعی و عملکرد کسبوکار یا میزان رضایت سهامداران ارتباط علّی وجود ندارد.
میلتون فریدمن و مسوولیت اجتماعی شرکتی
میلتون فریدمن به شدت مخالف این نظر بود که پول سهامداران برای انجام هر کاری که مستقیماً دارایی آنها را افزایش نمیدهد، هزینه شود. او دیدگاه کانتی را پیش میگیرد که مدیران باید تنها به دنبال سود سهامداران باشند و تنها دارایی آنها را بیشینه کنند و به دلیل آنکه اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی از دید فریدمن ثروت سهامداران را کاهش میدهد، نباید در دستور کار مدیران شرکتها قرار داشته باشد.
دیدگاه اجتماعی-اقتصادی ادعا میکند که شرکتها باید به گونهای عمل کنند که تعداد بیشتری از مردم از اقدامات آنها سود ببرند. از دید مطلوبیتگرایی، این دیدگاه بیان میدارد که مشارکت شرکتها در اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی، باعث میشود که ثروت تعداد بیشتری از افراد افزایش یابد و به این دلیل این اقدامات مطلوب هستند. با وجود این برای اطمینان از اینکه شرکت از نظر مالی پایدار میماند، قیود دوگانهای در نظر گرفته میشوند تا میزان سودی که سهامداران به دست میآورند در حدی قابل قبول باقی بماند.
در مجموع میتوان گفت که مدیران آزادی کاملی برای حداکثرسازی سود نخواهند داشت چراکه آنها باید میان قواعد اخلاقی و قانونیِ بازی (یا همان بازار) فعالیت کنند. علاوه بر این برای آنکه شرکتها بهطور معمول اخلاقی باشند، باید در سطح قابل قبولی به اقدامات مبتنی بر مسوولیت اجتماعی مبادرت ورزند تا ثروت همه سهامداران را افزایش دهند.


مسئولیت اقتصادی
پایین ترین سطح هرم کارول نشان دهنده اولین مسئولیت یک کسب و کار است که سودآوری است. بدون سود ، یک شرکت نمی تواند حقوق کارگران خود را پرداخت کند ، کارکنان حتی قبل از شروع فعالیت CSR شغل خود را از دست خواهند داد. سودآور بودن تنها راهی است که یک شرکت می تواند در دراز مدت زنده بماند و به نفع جامعه باشد. علاوه بر این ، این بدان معناست که وظیفه یک شرکت است که کالاها و خدمات مورد نیاز مشتریان را با قیمت مناسب تولید کند.
مسئولیت حقوقی
سطح دوم هرم کارول ، تعهد قانونی تجارت برای اطاعت از قانون است. این مهمترین مسئولیت از چهار سطح است. زیرا نشان می دهد که چگونه شرکتها تجارت خود را در بازار انجام می دهند. قوانین استخدامی، رقابت با سایر شرکت ها، مقررات مالیاتی و سلامت و ایمنی کارکنان نمونه هایی از مسئولیت های قانونی است که یک شرکت باید به آن پایبند باشد. عدم مسئولیت قانونی می تواند برای مشاغل بسیار بد باشد.
مسئولیت اخلاقی
لایه اخلاقی هرم کارول به عنوان انجام کار درست و عادلانه در هر شرایطی و همچنین اجتناب از آسیب توصیف شده است. یک شرکت نه تنها باید از قانون اطاعت کند، بلکه باید تجارت خود را نیز اخلاقی انجام دهد. برخلاف دو سطح اول، این چیزی است که یک شرکت موظف به انجام آن نیست. با این حال، بهتر است یک شرکت اخلاقی باشد؛ زیرا با این کار نه تنها به ذینفعان خود نشان می دهد که آنها دارای اخلاق و عدالت هستند ، بلکه مردم با خرید کالا یا خدمات از شرکت راحت تر خواهند بود. دوستدار محیط زیست بودن و رفتار مناسب با تامین کنندگان و کارکنان، چند نمونه از مسئولیت پذیری اخلاقی است.
مسئولیت بشردوستانه
کوچکترین سطح هرم کارول، نیکوکاری است. مدتهاست که مشاغل به دلیل رد پای کربن ، نقش آنها در آلودگی زیست محیطی، استفاده از منابع طبیعی و موارد دیگر مورد انتقاد قرار می گیرند. برای مقابله با این موارد منفی، آنها باید به جامعه ای که از آن قرار گرفته اند “پس دهند”. با اینکه این بالاترین سطح CSR است،اما نباید آن را ساده تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم مایل به تجارت با شرکت هایی هستند که آنچه از جامعه دریافت کرده اند، به جامعه باز میگردانند. مسئولیت بشردوستانه چیزی فراتر از کار خود را درست انجام دادن است، و این چیزی است که با ارزشهای شرکت منطبق است.
بر اساس هرم کارول ، مشاغل مسئول، مشاغلی هستند که همه سطوح مسئولیت را قبل از ورود به امور خیریه واجد شرایط می کنند. بدون انجام سایر مسئولیت ها، یک کسب و کار نمی تواند دوام بیاورد.
رسانه مسئولیت اجتماعی:عملکرد شرکت پلیمر آریاساسول، در ۹ماهه نخست امسال جایگاه این شرکت را به…
رسانه مسئولیت اجتماعی:ایفای مسئولیت های اجتماعی در سراسر کشور از جمله رویکردها و سیاست های…
رسانه مسئولیت اجتماعی: بانک صادرات در استان همدان در راستای مسئولیت اجتماعی خودعلاوه برتأمین مالی…
رسانه مسئولیت اجتماعی:توجه به مسئولیتهای اجتماعی بهویژه برای شرکتهایی که در حوزه معادن، اکتشاف، استخراج…