«رسانه مسئولیت اجتماعی»- بیتا خداویسی: مقایسه تطبیقی یکی از روش هایی است که در علوم انسانی و علوم اجتماعی کاربرد زیادی دارد. به همین دلیل کشورهای مختلف شاخص های اجتماعی خود را با کشورهای دیگر مقایسه می کنند تا به نقصان ها و کمبودهای خود پی ببرند.
این وضعیت درباره مسئولیت اجتماعی به عنوان یک رویکرد نوین در بین کشورهای جهان نیز وجود دارد.در زمینه مسئولیت اجتماعی کشورهای توسعه یافته برنامه ریزی و مدل های دقیق تری دارند و به همین دلیل موفقیت های بیشتری به دست آورده اند.
ژاپن یکی از کشورهای توسعه یافته است که در زمینه مسئولیت اجتماعی رویکرد متفاوتی در پیش گرفته و به دستآوردهای مهمی نیز دست پیدا کرده است.
نقش ویژگی های اخلاقی مردم ژاپن در مسئولیت اجتماعی
بدون تردید برخی ویژگی های اخلاقی و رفتاری در مسئولیت پذیری بیشتر مردم یک جامعه تأثیر دارد.ویژگی های اخلاقی و رفتاری مردم ژاپن بهترین نمونه در این زمینه است.
ژاپن از لحاظ طولانی بودن ساعات کاری در رده دوازدهم جهان قرار دارد. در واقع، اضافه کاریهایی هم در بین ژاپنیها وجود دارد که در اسناد رسمی قید نمیشود. ژاپنیها همیشه نماد سخت کوشی بودهاند.
ژاپنی ها دغدغه رسیدن به قدرت ندارند و هیچگاه از قدرت برای رسیدن به منافع شخصی و کسب ثروت سوء استفاده نمی کنند و اگر احساس کنند پست و مقامی که به آنها داده شده است از عهده و توانایشان خارج است به سرعت استعفا داده و بخاطر قصور و اشتباهاتشان در کمال خضوع و خشوع عذر خواهی می کنند و هرگز تقصر را به گردن دیگران نمی اندازند و در جهت جبران اشتباهات خود تلاش می کنند و مسئولیت آن خطاها را بطور کامل می پذیرند.
ژاپنی ها تمام سعی خود را می کنند تا کشورشان پیشرفته تر و توسعه یافته تر شود. تحقیقات نشان میدهد که مردم دنیا تصویر بسیار خوبی از ژاپنیها دارند. در کنار صفات ذکر شده ، میتوانیم به صفات «صادق» و «جدی» بودن را نیز به خصوصیات ژاپنیها اضافه کنیم.
اولویت ژاپنیها گروه است نه فرد. به عبارت دیگر، ژاپن نماد بسیار خوبی از جمعگرایی است که از جنبههای بسیاری با کشورهای فردگرا متفاوت است.
ژاپنیها یک هنجار اجتماعی (روابط داخلی و بیرونی) دارند. آنها سعی میکنند در برخورد با روابط بیرونی خود (غریبهها) همیشه با احترام و ادب رفتار کنند. حتی در روابط داخلی (خواهر و برادرها و دوستان) باز با احترام رفتار میکنند.
شکی نیست که ژاپنیها وقتشناسترین ملت دنیا هستند. وقتشناس بودن یکی از هنجارهای بسیار قوی اجتماعی در ژاپن است. مثلا در مورد قطارهای ژاپن، ۵دقیقه دیر رسیدن در ژاپن برای خیلی از ژاپنیها مثل حکم اعدام دادن به آنهاست.
این ویژگی های اخلاقی باعث می شود مسئولیت فردی و اجتماعی در ژاپن به عنوان یک وفاق جمعی مورد احترام همگان قرار داشته باشد.نکته مهمی که در فرهنگ مردم ژاپن وجود دارد تقدم مسئولیت جمعی بر مسئولیت فردی است. موضوعی که تأثیر بسزایی در تحقق مسئولیت اجتماعی در این کشور داشته است.
اصول مدیریتی در شرکت های ژاپنی
شرکتهای ژاپنی به این باور رسیدهاند که کارمندان و کارفرمایان میتوانند سازندهی یک مجموعهی قدرتمند اجتماعی باشند. تمامی کارمندان یک شرکت، پیش از آن که تنها یک حقوقبگیر باشند، اجزای سیستمی مسئولیتپذیر و تعاملی هستند.
بخشی از یک شرکت یا «خانواده» بودن، احساس اعتماد دوطرفه در کارفرما و کارمندان ایجاد میکند. در این اصل، موضوع امنیت شغلی کارمندان هم مورد توجه قرار میگیرد. بسیاری از کارمندان در ژاپن با ورشکستگی، مشکلات خانوادگی یا حتی رفتارهای مجرمانه مواجهاند؛ بنابراین لازم است تا از امنیت شغلی برخوردار باشند.
از این گذشته، درست همانطور که والدین فرزندانشان را اخراج نمیکنند، شرکتها نیز کارمندان خود را اخراج نمیکنند. پذیرش شرکت به عنوان یک «خانواده»، عملکرد کارمندان در محیط کار را بهبود میبخشد.
مانند هر خانوادهای، علاقهی شرکت به کارمندانش، میتواند بیش از حد شود، و تمام کارمندان ژاپنی چندان دوست ندارند تا این حد تحت حمایت کارفرمای خود باشند. به همین ترتیب، بسیاری از افراد در شرکتهای غربی نیز این شیوهی افراطی مدیریت و خصوصیت پدرسالاری را در کارفرما نمیپسندند.
بسیاری از آنان تنها نظارت و پشتیبانی در ساعات کاری را میپذیرند و حاضر نیستند به کارفرما اجازه دهند در ساعات غیرکاری نیز بر فعالیتهای آنان نظارت داشته باشد.
درحالیکه در ژاپن و در مدیریت به سبک خانواده، شرکتها بین ساعات کاری و غیر کاری تمایزی قائل نمیشوند، زیرا قوانین مربوط به کارمندان در ژاپن، بسیار جامع است و پس از ساعت کاری به پایان نمیرسد.
تئوری دیگری درباره مربوط به مدیریت ژاپنی میگوید: «گروه مهمتر از فرد است.» هیچکس نباید آنقدر خودخواه باشد که خیال کند فقط برای خود کار میکند. از آنجایی که گروه از فرد مهمتر است، شرکتهای ژاپنی شیوههایی برای ایجاد هماهنگی در گروه ابداع کردهاند.
تمامی کارمندان بر اساس تواناییشان در کار گروهی حقوق میگیرند و ارتقای شغلی بر اساس سطح مهارتهای آنهاست که این موضوع حسادت و رقابت بین افراد گروه را کاهش میدهد. این تئوری در کشورهای غربی چندان قابل قبول نیست، بهخصوص در آمریکا که کشوری فردگراست.
الگوی متفاوت مسئولیت اجتماعی در ژاپن
ژاپن که یکی از پیشرفته ترین کشورهای آسیایی است و اقتصادی توسعه یافته دارد، از دهه ۱۹۷۰ میلادی یعنی زمانی که دنیا با بحران نفتی روبرو شده بود، با مفهوم مسئولیتهای اجتماعی آشنا شد. با وجود اینکه بحران نفتی در آن زمان چالشی جدی برای اقتصاد دنیا بود، ولی بستر را برای توسعه همکاری بخش دولتی و خصوصی در ژاپن را فراهم کرد.
تاکید روی مفهوم مسئولیتهای اجتماعی شرکتها در ژاپن در شرایطی انجام شد که مردم و جامعه هم به این مساله به عنوان یک ضرورت نگاه می کردند. از اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی بود که شمار شرکتهای فعال در حوزه مسئولیتهای اجتماعی افزایش پیدا کرد.
از اویل قرن بیست و یک میلادی شفافیت شرکتها در حوزه انجام مسئولیتهای اجتماعی بیشتر شد. البته باید در نظر داشت که در فرهنگ ژاپن توجه به دیگران به عنوان یک اصل وجود داشت و همه شرکتها در مورد منافع مشترک ناشی از کار صحبت می کردند.
با تاکید روی انجام مسئولیتهای اجتماعی در شرکتهای ژاپنی حمایت شرکتها از جامعه بیشتر شد و زمینه برای افزایش استاندارد زندگی مردم و توسعه اقتصادی در این کشور فراهم شد.
بخش اعظم بودجه های مسئولیت اجتماعی در این کشور برای توسعه زیر ساختهای شهری و اقتصادی و حفاظت از محیط زیست و ارایه خدمات بهتر به مردم صرف شد و سهم کمی از این بودجه ها در بخش های خیریه استفاده شد. اما سوال این است که چرا در ژاپن شرکتها تمایلی به فعالیت در حوزه های خیریه به عنوان بخشی از مسئولیتهای اجتماعی خود نداشتند؟
در پاسخ باید عنوان کرد مردم در این کشور اعتماد زیادی به دولت دارند و بر این باورند که دولت از طریق سیاستها و ابزارهایی که دارد می تواند رفاه و امنیت غذایی مردم را تامین کند. این دیدگاه در کشوری که دادن انعام به گارسون ها در رستوران به عنوان بی احترامی به فرد معرفی می شود و در سطح شهر متکدی و دستفروش دیده نمی شود، باعث شد تا شرکتها هم در زمینه ارایه کمک انسان دوستانه فعالیت زیادی نداشته باشند.
این مساله مهمترین تفاوت انجام مسئولیتهای اجتماعی شرکتها در ژاپن با دیگر کشورهای دنیا است. در کشور ژاپن هیچ بخشی از بودجه مسئولیتهای اجتماعی شرکتها برای انجام کارهای خیریه و انسان دوستانه صرف نمی شود و به جای آن بودجه ها، صرف آموزش و ارایه خدمات انسانی به مردم کشور می شود و بستر لازم را برای توسعه فراهم می کند.